نمایشگاه قرآن
گروه ابوتراب ارائه می نماید:
عرضه ی کتب تخصصی امیرالمؤمنین علیه السلام همراه با معرفی سایت ابوتراب در نمایشگاه قرآن غرفه ی حنیف.(تمامی کتب با 30% تخفیف ویژه نمایشگاه عرضه خواهند شد)
گروه ابوتراب ارائه می نماید:
عرضه ی کتب تخصصی امیرالمؤمنین علیه السلام همراه با معرفی سایت ابوتراب در نمایشگاه قرآن غرفه ی حنیف.(تمامی کتب با 30% تخفیف ویژه نمایشگاه عرضه خواهند شد)
با سلام
با توجه به برنامهی سفر نيمروزهی قم و جمكران كه در روز چهارشنبه ۴ شهريورماه پس از اذان ظهر ترتيب داده شده است، از تمامی دوستان دوره درخواست میكنيم چنانچه نظر و يا پيشنهادی پيرامون زمانبندی و يا محتوای بخشهای مختلف سفر دارند، در همين يكی - دو روز اخير مطرح نمايند.
در اين باره، نكات زير را در نظر بگيريد:
۱. زيارت حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها) و رفتن به مسجد جمكران از ضروريات سفر است.
۲. مسافت زمانی تهران تا قم (با اتوبوس) چيزي در حدود ۲ تا ۲:۳۰ ساعت است، و همچنين اتوبوس مسافت قم تا جمكران را در حدود ۲۰دقيقه میپيمايد.
۳. برای مكان افطار، علاوه بر رستوران، خانه يا حسينيه هم قابل دسترسی میباشد.
من عاشق گوشی نوکیا n81 بودم تا وقتی که n86 تولید نشده بود.
من عاشق منچستر یونایتد بودم تا وقتی که تو فینال جام باشگاه ها از بارسلونا نباخته بود.
من عاشق سینما بودم تا وقتی که ،دقیقا یادم نیست تا کی.
من عاشق بحث کردن بودم تا وقتی که دوستام رو تو بحث نرنجونده بودم.
من عاشق علم بودم تا وقتی که لذت درون قدرت رو نفهمیده بودم.
من عاشق قدرت بودم تا وقتی که فساد پنهان درونش رو ندیده بودم.
من عاشق یک دختر بودم تا وقتی که .... .
من عاشق اطرافیانم بودم تا وقتی که بهم دروغ نگفته بودن.
من عاشق خودم بودم تا وقتی که دیگه نتونستم اشتباهاتم رو ببخشم.
من عاشق دینم هستم تا وقتی که اعتقاد دارم:
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعًا وَ لا تَفَرَّقُوا
با حسن نیت آقا حداد و رفقا در مجلس، امکان پخش برنامه زنده تلویزیونی آقای سبز برای پاسخگویی و صحبت با مردم، کلا از بین رفت. از آن طرف چاپ بیانیه و نامه و اینا، که توسط آقای میرحسین نوشته شده باشد، در روزنامهها معذوریت دارد. برای همین و به منظور شفافسازی یک چیزهایی که در تاریکی قرار دارد، ترتیب یک مصاحبه را با آقای موسوی دادیم که متن آن، عینا و واو به واو (البته قبل از حذف شدن در چاپخانه) برای درج در تاریخ منتشر میشود.
آقای مجری: بینندگان عزیز، طبق قانونی که ما پیش از شروع برنامه با آقا عزت تنظیم کردیم، علاوه بر اینکه هر حرفی که کاندیدای حاضر علیه کاندیدای غایب میزند، هر حرفی هم که این کاندیدا راجع به خودش یا علیه خودش هم بزند یا درباره هر کس دیگری حرف بزند یا اصلا حرفی نزند، به هر حال یکی، دو ساعت وقت برای کاندیدای غایب در نظر میگیریم! خب، آقای میرحسین! با بینندگان سلام و علیک کنید.
میرحسین: من ضمن عرض سلام خدمت بینندگان...
آقای مجری: ببینید من قبلا هم گفتم هرگونه اشاره مستقیم یا غیرمستقیم به کاندیدای غایب این حق را برای او به وجود میآورد که یک ساعت بیاید و تنهایی خودش حرف بزند.
میرحسین: من از شما تعجب میکنم. من چه چیزی... اشاره مستقیمی به کاندیدای غایب کردم؟
آقای مجری: شما گفتید «خدمت بینندگان!» و همه میدانیم که هرگونه خدمت در طول تاریخ 600هزار ساله ما، فقط توسط کاندیدای غایب صورت گرفته است.
میرحسین: من از شما تعجب میکنم من فقط داشتم خدمت مردم سلام...
آقای مجری: ببینید آقای موسوی، شما باز هم گفتید «خدمت مردم! تا همین الان یک ساعت و 20 دقیقه ما وقت برای کاندیدای غایب در نظر گرفتیم برای دفاع از خودش.
میرحسین: ما کلا پنج دقیقه است داریم حرف میزنیم، شما یک ساعت و 20 دقیقه وقت برای ایشان در نظر گرفتید؟
آقای مجری: بله.
میرحسین: من همین جا خدمت... منظورم این است که من همین جا با مردم یک موضوعی را مطرح میکنم. در انتخابات باشکوه چند هفته پیش، در صندوقهای رای چیز کردند و انتخابات را به چیز کشیدند. من همین جا با شما مردم فهیم مطرح میکنم که حضور شما در خیابانها یک حماسه بزرگ بود و هست و کسانی که به شما چیز گفتند خودشان را چیز کردند.
آقای مجری: آقای میرحسین اینکه شما همهاش از چیز استفاده میکنید درست نیست. چون ما متوجه منظور شما نمیشویم و نمیتوانیم از حق کاندیدای غایب پاسداری کنیم.
میرحسین: شاعر میفرماید من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو. این چیزها رمز و رازی بین من و مردم است. خود مردم بلد هستند، کلماتی را که من بگویم چاپ نمیشود یا از تلویزیون پخش نمیشود را جایگزین کنند.
آقای مجری: از لحاظ قانونی هم درست باشد از لحاظ ما درست نیست که شما برای مردم شعر بخوانید. ما چه گناهی کردیم که جز آماری که توسط دانشمندان جوان این مملکت در فتوشاپ درست شده است، زبان چیز دیگری را نمیفهمیم؟ به هر حال به شما اخطار میکنم که دیگر از شعر استفاده نکنید.
میرحسین: به هر حال شما هم آدم چیزی هستید. این را مردم هم میدانند. در تمام این روزها با انتشار گزارشهایتان در چشم مردم زل زدید و چیز گفتید. به مردم چیز گفتید. در حالی که خودتان از چیزی که به مردم گفتید چیزترید. مردم ما با حضور میلیونیشان و با سکوتشان ثابت کردند...
آقای مجری: شما دیگر دارید مرا عصبانی میکنید. ما به خاطر این کار شما یک برنامه 24 ساعته زنده برای کاندیدای غایب درنظر میگیریم. از طرفی شما میگویید مردم با حضور میلیونیشان... باید یادآوری کنم طبق گزارشهایی که از 20:30 پخش شده و دور کله مردم هم خط کشیده شده است، آن اراذل و اوباش نه تنها سه میلیون نفر نبودند که کلا هزار نفر بودند که آقای فرمانده گفت همهشان را هم دستگیر کردهاند.
میرحسین: شما میگویید هزار نفر اراذل و اوباش؟ اما من همین جا مطرح میکنم که در راهپیماییها بودم و جمع میلیونی مردم را از نزدیک دیدم.
آقای مجری: فکر میکنید مردم حرف شما را باور میکنند یا حرف راستگوترین راستگویان، صادقترین صادقان، بیطرفترین بیطرفان، صداوسیمای آقا عزت اینها را، که به صورت 24 ساعته و شبانهروزی مشغول معرفی خس و خاشاکی است که به خیابانها میآیند.
میرحسین: من همینجا مطرح میکنم خسوخاشاک چیز است. دشمن این خاک چیز است.
آقای مجری: چیز است، چیز است... یعنی چی چیز است؟ شما دارید غیرمستقیم حق کاندیدای غایب را از بین میبرید.
میرحسین: بنده نه کانال تلویزیونی دارم، نه روزنامه دارم، نه امکان استفاده از هواپیما و هلیکوپتر دارم، سایتهای اینترنتی هم که فیلتر شده... مردم خودشان دیدند تنها ابزاری که برای بنده و آقا مهدی مانده تا با مردم حرف بزنیم، یک بلندگوی دستی است که نمکیها از آن استفاده میکنند. همین مانده که بلندگوهای دستی را هم از بازار جمع کنند. من همین جا مطرح میکنم که مردم شرایط و تفاوتها را درک میکنند...
آقای مجری: ببینید، شما نمیتوانید به جای مردم حرف بزنید. این حق فقط برای کاندیدای غایب لحاظ شده است که به جای ضمیر من از واژه مردم استفاده کند. به هر حال حدود چهار سال و یک ساعت، وقت اضافه برای کاندیدای غایب در نظر گرفته میشود تا از خودش دفاع کند. همین الان توی گوشی به من میگویند از این به بعد برای استفاده از تریبون تاثیرگذاری مثل بلندگوی دستی هم، باید درخواست مجوز کنید. حالا دیگر صحبتهای پایانیتان را به عنوان خداحافظی بگویید.
میرحسین: من همین جا مطرح میکنم مردم میدانند که چیز بزرگی شده...
آقای مجری: نه دیگر، آقا لطفا میکروفن این آقا را قطع کنید... ممنونم عزت جان. اما شما، مشخص است شما از کجاها پول گرفتهاید. مردم آگاه ما میدانند که «چیزیک واژه بیگانه به معنی پنیر است. و شما با این همه استفاده از واژههای بیگانه به رابطه خودتان با صهیونیسم اشاره میکنید. جزئیات این رابطه را هم اگر نمیدانید، فردا شب میتوانید در 20:30 ببینید. به اطلاع مردم آگاه میرسانم که حق به هر حال با کاندیدای غایب است. تا برنامه دیگر خداحافظ.
ابوالفضل سپهر، يکی از بازماندههای قافلهی رزمندگان هشت سال دفاع بود که چند سال پيش (در سال ۸۳) که در شرايط بسيار بد جسمی به سر میبرد، بالاخره به مقام شهادت رسيد.
شهيد سپهر يکی از شاعران دفاع مقدس بود که مجموعهی سرودههايش مدتی پس از شهادتش با نام دفتر آبی منتشر شد. سرودههای سپهر از لحاظ ادبی خيلی در سطح بالايی جای نداره ولی اون چيزی که موجب ارزش اونه محتوا و شفافيت و صداقت موجود در اونهاست. شايد بخشهايی از اونها رو شما هم با نام "اتل متل يه بابا" شنيده باشيد.
گفتم که به مناسبت روز جانباز، يکی از اون سروده های او که با این روز متناسبه رو اينجا بياورم، پس ادامهی مطلب رو اگر حوصله داريد، بخونيد.