بهشت یا وعده ی بهشت (2)

همیشه در پی این بودم که حقیقت این واقعه را فارغ از جهت گیری های مختلفی که وجود دارد ، ببینم. نه پذیرفتن اینکه تمام آنان هدف الهی دارند منطقی بود ،و نه آنکه تمامی آنان برده های گروهک های سیاسی باشند قابل باور است . در این فیلم انگیزه ها را میتوان خیلی عریان مشاهده کرد.پس از مدت زیادی بود که فیلمی جانب دارانه نمی دیدم.سازنده در مرز باریکی حرکت می کند که افتادن به هر سو جهت خاصی را به مخاطب القا میکند.

سه شخصیت محوری در فیلم موجود است. لحظه ای که متوجه می شویم سعید و خالد برای عملیات شهادت طلبانه نام نویسی کرده اند،تعجب وجودمان را فرا میگیرد.بر خلاف تمام شنیده های قبلی با تصویری مواجه میشویم که ساده و بی آلایش ،جوانانی را نمایش میدهد که به دور از هرگونه فرآیند مغزشویی آماده می شوند تا فردا در تل آویو هم بکشند و هم کشته بشوند .

سعید در توضیح اینکه چرا این عملیات را انجام می دهد،می گوید که زندگی در این شرایط شرفی ندارد.ترجیح می دهد بمیرد تا اینکه در حقارت و بدون آزادی زندگی کند.او در دیالوگی کلیدی می گوید :" آنها ما را میکشند و در دنیا مظلوم شناخته می شوند.مگر می شود که هم ظالم بود و هم مظلوم؟ پس من هم چاره ای ندارم جز این که هم  قاتل باشم و هم مقتول ."

در مقابل خالد است. خالد که در ابتدا آتشی تند تر از سعید برای انجام عملیات دارد ، به محض اینکه در برابر دلایل نسبتا منطقی سها قرا میگیرد ،سست انگیزه بودنش عیان می شود. سها می گوید ما نباید کسی را بکشیم که در این صورت با اسرائیل تفاوتی نخواهیم داشت .چه سودی از سیر مداوم کشتن و کشته شدن حاصل خواهد شد ؟ ما باید جنگ را به جنگی اخلاقی تبدیل کنیم گرچه اسرائیل اخلاقی نجنگد .البته خالد با سها بحث هایی هم می کند که در این  دیالوگ  به زیبایی بیان میشود ؛" سها: بهشتی وجود نداره .بهشت فقط در ذهن توئه. خالد : ترجیح میدم در بهشت ذهنی خودم زندگی کنم تا توی این جهنم ." ولی به هر حال دیدن زرق و برق های شهر تل آویو کافی است تا او از کار دست بکشد.

در نهایت این انگیزه قوی سعید است که پیروز میشود تا بلأخره کاری را که باید ، به پایان ببرد.اما در اتوبوسی که سرنشینانش فقط افراد نظامی هستند و نه زنان و کودکان .

برداشت های مختلفی از فیلم شده است . ولی به عقیده من فیلم چیزی جز بیان بدون جانبداری حقیقت نیست . قضاوت کاملا بر عهده بیننده است و هیچ چیز به او دیکته نمی شود  که  اینان شهادت طلبند یا تروریست  .

بهشت یا وعده ی بهشت(1)

"روز گذشته یک جوان فلسطینی کمربند انفجاری خود را در یکی از مناطق صهیونیست نشین منفجر کرد و در پی آن چند نفر به هلاکت رسیدند" . این خبری است که گاه به گاه می شنویم ؛البته بستگی دارد از کدام منبع مطلع شویم اگر از بخش خبری ساعت 21باشد  عبارت "یک جوان شهادت طلب"، از BBC "یک بمب گذار انتحاری" و اگر از FOX یا CNN به گوشمان برسد ، "یک تروریست"را خواهیم شنید. این ها تماماً نامگذاری هایی است که از سوی اقشار مختلف سیاسی جهان برای حرکتی واحد انجام می پذیرد.یک چیزدر میان هیاهوی رسانه ای و سیاسی این حرکت گم میشود تا همیشه این عمل را به صورت نمای بسیار بازی ببینیم که در آن لاشه ی یک خودرو دیده می شود و تجمع مردم و آژیر و افراد پلیس و نوار نارنجی رنگی که به دور صحنه حادثه کشیده شده و نه بیشتر. مسئله ای که کمک می کند تا بهتر ریشه های این حوادث را واکاوی کنیم ،انگیزه های شخصی تک تک افرادی است که مرتکب چنین اعمالی می شوند؛عملیات شهادت طلبانه یا حمله انتحاری یا اقدام تروریستی . اگر انگیزه یک فرد از انجام این کار مشخص باشد و به درستی معرفی شود،راحت تر میتوان از میان سه عبارت فوق آنی را برگزید که مفهوم این حرکت را تبیین میکند.

اینک بهشت . فیلمی ساخته "هانی ابو اسعد" که متولد فلسطین و ساکن کشور هلند است. داستان دو جوان  بیست و چند ساله فلسطینی که قرار است عملیاتی شهادت طلبانه را در خاک تل آویو به انجام برسانند. سعید و خالد دو شاگرد مکانیک مثل هر روز از خواب بیدار می شوند و به کار روزانه خود مشغول هستند. شبی به آنها اطلاع می دهند که فردا باید به عملیاتی بروند که قبلاً برای آن نام نویسی کرده بودند. شب سپری می شود و این دو برای اجرای عملیات آماده می شوند. به دلیل اختلال ناخواسته ای که در ابتدای اجرای عملیات رخ می دهد ، سعید در مناطق صهیونیست نشین سرگردان می شود و خالد به نزد گردانندگان عملیات بازمی گردد.فرماندهان در موضوع شک می کنند و گمان می برند که سعید عامل نفوذی بوده و قصد فاش گویی عملیات را داشته است. در این میان خالد که از صداقت دوست خود اطمینان دارد،به همراه سها که علاقه ای نسبی به سعید دارد،به دنبال وی می گردند.سها دختر یکی از شهدای بزرگ انتفاضه است که به تازگی از اروپا برگشته و این عملیات برای انتقام جویی از کشتن پدر اوست . بالأخره سعید پیدا می شود و برای توضیح به نزد فرمانده عملیات برده می شود.او در این گفتگو انگیزه اش را برای انجام عملیات شرح می دهد و می گوید که چاره ای جز به پایان بردن برنامه ندارد.و دوباره هر دو برای انجام عملیات عازم تل آویو می شوند. اما این بار در پای عملیات خالد دچار تردید و دوگانگی میشود و از کار کناره گیری میکند و سعید به تنهایی عهده دار این کار میگردد.

فیلم در پی به تصویر کشیدن حقایق چنین عملیاتی است.در این داستان از هر طیف شخصیتی وجود دارد  و در نهایت انگیزه شخص  که  محرک اصلی این گونه فعالیت هاست، برای مخاطبان معرفی می شود. سؤال این است که چرا و چطور کسانی قانع میشوند تا خود را به آتش و خون بکشند.به پای کدام هدف می سوزند؟هدفی که قطعاً انجامش با نبودن آنها در دنبای مادی برابری می کند؛بهشت یا بهتر بگویم ، وعده بهشت.نام فیلم به زیبایی لحظه ی انفجار را ترسیم میکند.کشیدن ضامن بمب آخرین فعلی است که احساس میشود و پس از آن بدون هیچ احساسی از درد یا رنج ، رسیدن به بهشتی است که انتظارش را میکشیدند. حتی متوجه نمی شوند که گفته اند "اینک بهشت" یا نه .   

                                                                                                                ادامه دارد...

دشمنان جدید و قدیم ایالات متحده در یک داستان(قسمت آخر)

با سلام خدمت دوستان

با این پست نقد فیلم بادبادک باز به پایان رسید(خودمم از دستش خسته شده بودم)اگه لطف کنید و نظر بدید که اصلا از این تیپ نقد ها خوشتون میاد یا نه‌ ممنون میشم .اگر با نظرات به نوع فیلم هایی که انتخاب میشن و نوع تحلیل هایی که انجام میشه جهت بدید باز هم ممنون میشم.یک سوال دیگه رو هم لطفا پاسخ بدید.آیا به مسائل فنی فیلم هم علاقه مندید یا در همین حد کافیه؟آیا از این مطلب سه قسمته استفاده کردید یا اینکه مذخرف بود؟

 

 

چه موقعیتی بهتر از این برای به تصویر کشیدن دشمنان جدید و قدیم ایالات متحده ؟ پیدا کردن کشوری که در طول پنجاه سال اخیر مورد هجوم مهمترین دشمنان امریکا بوده کار دشواری نیست اما پیدا کردن قالبی داستانی که روایتگر ظلم و ستم رفته بر مردم توسط این دو باشد یقیناً کاردشواری است.(ادامه مطلب)

ادامه نوشته

دشمنان جديد و قديم ايالات متحده در يک داستان(قسمت دوم)

با سلام خدمت دوستان

قرار بود نقد فیلم بادبادک باز رو در دو بخش تقدیم کنم . بخش اول حدود 2 ماه پیش بر روی سایت قرار گرفت .تنبلی بنده باعث شد که بخش بعدی تا امروز به تاخیر بیفتد . بخش دوم رو که نوشتم دیدم طولانی شد ، پس تصمیم گرفتم که این مطلب رو به سه بخش تقسیم کنم. این کاهلی رو بر من ببخشید.

امیر و حسن در نمایی از فیلم

ادامه نوشته

نقد فیلم

با سلام خدمت دوستان

دوست داشتم یک بخش راجع به فیلم در سایت وجود داشته باشه و این پست میتونه شروع این حرکت باشه .از این به بعد سعی میکنم درباره ی فیلم هایی که روی خودم تاثیر داشتن یه تحلیل جامع ارائه بدم . البته این نقدها نظرات منه و میتونه نظرات مخالف و متفاوت دیگری هم وجود داشته باشه.نقدها رو در دو بخش تقدیم میکنم : بخش اول راجع به خود فیلم ،شامل اطلاعاتی مثل بازیگرها ، سال تولید، موسیقی فیلم واز این جور چیزها وبخش دوم رو به لایه های درونی تر فیلم و اهداف سیاسی ،اجتماعی سازندگان اختصاص میدم.امیدوارم استقبال بشه.

برای این بار فیلم بادبادک باز رو در نظر گرفتم.ادامه ی مطلب را کلیک کنید!!!

ادامه نوشته

در راستای بهتر شدن

با سلام خدمت دوستان ، ذکر چند نکته را ضروری می دانم:

1 . مطلبی که فائضی در مورد انجمن حجتیه در سایت قرار داد و نظرات زیادی که دوستان چه از داخل و چه از خارج دوره برای آن گذاشتند نشان دهنده ی این بود که مطالب مهم ، چه اعتقادی و چه اجتماعی ، در زمانی که ضرورت آن بوده برای بچه ها روشن نشده و مسکوت مانده و حالا بعد از 4،5 سال که ما در معرض چنین تفکراتی بودیم با قدری فاصله ی زمانی از آن فضا علامت سؤال ها بروز کرده که البته فکر میکنم این سؤالات و ابهامات در تناقض با محیط دانشگاه است که خود را نشان می دهد.

2. فضایی که در پی آن مطلب در سایت به وجود آمد، به نظر من فضای بسیار سازنده ای بود. اگرچه مطلب در انتها بی جواب ماند ولی همین که نظرات مطرح شود و مسائل گفته شود ، به روشن شدن موضوع کمک می کند.

از شما دوستان تقاضا دارم که با کمک هم سایت را به سمت چنین فضاهایی ببریم . به نظر من مبنای سایت را بر طرح موضوع و مشکلات مبتلا به بگذاریم. موضوعاتی که به طور روزمره با آنها سر وکار داریم واغلب ذهنمان را مشغول می کنند. اگر شما هم مثل من باشید (که احساس میکنم اغلب هستید ) این روزها دچار تناقضاتی هستیم که ممکن است در آینده ما را دچار مشکل کنند. با باز کردن مطالب و نظراتی که به دنبال آن میدهیم به یکدیگر کمک کنیم تا سؤالات عمده ای که در موضوعات مختلف علی الخصوص اعتقادی برایمان مطرح است را پاسخ دهیم .

گمان نمیکنم نگاشتن مطالبی که در بیرون از سایت به وفور یافت می شوند و اغلب چیزی را به ما اضافه نمی کنند و ما را قدمی به جلو نمی برند ، ضرورتی داشته باشد .

3. ما در جامعه ، در هر رشته ای که تحصیل می کنیم ، به هر صورت نیاز به مهارت در نوشتن داریم . مطالبی که در سایت قرار می دهیم ، می تواند تمرین خوبی برای نوشتن باشد و باعث تقویت ما در این امر شود . سعی کنیم حتی اگر مطلبی را از جایی دیگر نقل می کنیم ، آن را به قلم خود بازنویسی کنیم.