شوروی دشمن درجه اول امریکا در دهه های 1970 و 1980 بوده است.اما طرح چنین مسئله ای در این دوره زمانی چه ضرورتی دارد؟چیزی که چند سالی است در بسیاری دیگر از تولیدات هالیوود می بینیم؛حضور شخصیتی منفی که ملیت روسی دارد.البته در عرصه سیاست هم شاهد بالا گرفتن اختلافات این دو کشور هستیم از جمله بحث های تندی که بر سر نصب سپر موشکی امریکا در جمهوری چک وجود داشت.پس طبق معمول،هالیوود که ابزار خوبی برای جهت دادن به افکار عمومی جهان است وارد عمل شده و تا جایی که می تواند در تخریب چهره دشمنان امریکا تلاش می کند . این موضوع در بادبادک باز از نوع دیگری است .ما به طور ملموس مردمی را می بینیم که از شوروی متنفرند.وقتی پدر در اواخر عمرش بیمار می شود،نزد پزشکی می رود که اصالتاً روس است و وقی متوجه این امر می شود ،به سینه او می کوبد و از مطبش خارج می شود .

اما طالبان.مسلمان نماهایی که مسلمانی را به خشونت و ریش و پشم می شناسند.گروهی که عملاً دست نشانده ولی ظاهراً دشمن امریکا هستند .کسانی که امریکا به بهانه پاک کردن جنایاتشان به افغانستان لشگر کشی کرد . در داستان فیلم، نسل دوم قربانی جنایات طالبان می شوند .خود حسن به دست آنان کشته می شود و مردم دستخوش نا ملایمات فراوانی قرار می گیرند.از مهمترین بخش های فیلم سکانسی است که طالبان با حکم اسلامی و در ملأ عام (استادیوم فوتبال)اقدام به سنگسار کردن زن و مرد زناکار می کند. البته در داستان تا حدی میان اسلام واقعی یعنی اسلامی که توده مردم به آن اعتقاد دارند و اسلام طالبانی تفاوت می بینیم .

و نسل سوم .پسر حسن با تلاش های امیر از بند طالبان رهایی می یابد.تناقضی که در فضاسازی فیلم در انتهای داستان شاهدش هستیم قابل توجه است .صحنه های آزاد کردن سهراب با ضرب آهنگ تند و موسیقی تنش زا همراه هستند و به محض رسیدن سهراب به امریکا آرامشی خاص بر فضای فیلم حاکم می شود. او در تخت خواب گرم و نرم خود دراز می کشد؛تخت خوابی که در امریکا برای او فراهم شده است . دیدیم که نسل اول توسط شوروی و نسل دوم توسط طالبان رنج و عذاب کشیدند.اما نسل سوم در خاک امریکا به امنیت و آرامش رسید.

سنت بادبادک بازی که توسط شوروی و طالبان ممنوع شده بود،در خاک امریکا احیا شد و همه چیز بهتر از روز اول آن شد.

چه قالبی بهتر از این می تواند توجیه کننده حملات امریکا به افغانستان باشد؟امریکا آمد و امنیت و آرامش را برای نسل حاضر افغانستان به وجود آورد و این چیزی است که بادبادک باز به ما القاء می کند.