نیمه پنهان کلاه قرمزی

این مطلب رو جایی دیدم به نظرم بر اساس استاندارد های روزنامه کیهان نوشته شده.حالا که قراره عید شبکه 2 ما رو با این موجود سرگرم کنه بد نیست بدونیم پشت شرده چه خبره!؟ کلا خیلی وقته طنز غیر سیاسی خوب نخواندم اگه کسی می تونه بنویسه دریغ نکنه.

کلاه قرمزی عروسکی بود که در اوایل دهه هفتاد در ایران ظهور کرد.ردپای سازمان های مخوف جاسوسی انگلستان در سفارش ساخت آن دیده می شد.

کلاه او با الگوبرداری مستقیم از مدل های غربی طراحی شده بود.نوع بینی و چشم های آبی رنگ او یادآور مدل های غربی بود.موسیقی او بشدت تداعی کننده سبک موسیقی گروه های شسطان پرستی بود که در آن مفاهیمی مانند الاغ،مدرسه،آقای راننده و دنده به مسخره گرفته می شد....

ادامه نوشته

من که ضد ضربه ام تو هم به صورتت نباید زد(2)

ببخشید که خیلی از وقتی که گفته بودم ادامه مطلبو می نویسم گذشت.اگر امشب هم مادرم مجبورم نمی کرد که خونه بمونم بعید بود به این زودی کار تموم شه.

... یک مادر است!بله کسدی یک رقاصه در بدترین جای ممکن یک مادر است و حالا احساس می کنه که بچه اش به سنی رسیده که او نمی تونه به شغلش ادادمه بده و این شهرت بدش روی بچه اش اثر بدی دارد برای همین می خواهد با تغییر شغل و محل زندگیش ،شروع دوباره ای داشته باشه.یکی دیگر از علت های دوری او از رم هم این علاقه به بریدن از گذشته است.

دختر رم هم یک آدم همیشه تنها بوده که هیچ وقت وجود پدر رو احساس نکرده و حالا که پس از سال ها پدرش برای عذر خواهی برگشته نمی تونه خاطرات گذشته رو از یاد ببره و فکر می کنه پدرش حالا که پیر شده و احتیاج به مراقبت داره برگشته تا دوباره زندگیشو بهم بزنه.رم هم که در ارتباط اجتماعی خیلی ضعیفه یک بار با کمک کسدی کمی روابط رو بهتر می کنه ولی با یک بدقولی دوباره شانس بخشیده شدن رو از دست می ده.

آرنوفسکی در سکانس پایانی عالی کار کرده.این سکانس حول مبارزه رم با آیت الله است که با بحث رم و کسدی قبل از شروع مسابقه شروع میشه.در این بحث کسدی نمی تواند رم رو از مسابقه دادن منصرف کنه و رم به رینگ میره.رم ابتدا با مردم درد و دل می کند و میگه پیر شده ولی به خاطر مردم هر کاری میکنه.در انتها هم مبارزه پایانی رو شاهد هستیم.

یکی از نکات فیلم این است که به جای کلمه "مبارزه" کلمه "نمایش" به کار می رود و فیلم نشان می دهد که این مسابقات خشن از پیش هماهنگ شده است تا کسی آسیب نبیند.نمایش اخر رم با آیت الله است که به عنوان گرم کن از عبا و عمامه عربی استفاده می کند و لباسش هم پرچم ایران است و همیشه در مبارزه یک پرچم ایران را حمل می کند که در صورت نیاز به عنوان سلاح هم کار برد دارد.این تضاد وقتی مشخص تر می شود که مردم برای تشویق رم فریاد می زنند:امریکا!

به نظر می آید نمایش آخر کاملا بار نمادین و سیاسی داشته باشه.که هم از حرف های رم و هم از لباس و نام رقیبش مشخص می شود.کارگردان می خواهد بگوید که جنگ ظاهری ایران و امریکا فقط نمایشی است برای سرگرمی جامعه جهانی.تیتر مطلب هم از دیالوگ هایی است که موقع هماهنگی قبل از مسابقه گفته می شود.رم می خواهد حریفش رو متوجه قلب آسیب دیده اش بکنه که با این جمله رو به رو میشه:من که ضد ضربه ام تو هم به صورتت نباید زد.تفسیر من این است که ایران در ظاهر زیبای امریکا نباید مشکلی به وجود بیاره و امریکا هم نباید مانع قدرت نمایی خشن ایران بشود.

صحنه پایانی فیلم هم به نظرم فوق العاده شده !آیت الله به صورت نمایشی روی خاک افتاده و رم که حتی توان راه رفتن ندارد با تشویق مردم به زحمت خودشو با بالای طناب های رینگ می رسونه تا فن مخصوصش یعنی"رم جم"رو انجام بده.آخرین چیزی هم که ما می بینیم نمای بسته رم است که به صورت ایلوموشن از روی طناب ها به پرواز در میآید و از کادر خارج میشه تا کارگردان پیش بینی هم برای آینده ایران و امریکا انجام نداده باشد.

در کل فیلم ارزش دیدن رو داره هر چند بهترین فیلم این چند وقت نیست.

وحدت  اسلامی در آینه ی  حقیقت  

آیا وقت آن نرسیده است که به تحلیل عمیق اتفاقات و تصمیم گیری های مربوط به جامعه ی تشیع بپردازیم؟

وقت آن نرسیده است تا بصیرت و تفقه دینی یمان را در تفکر و عمل وارد زندگانیمان بکنیم؟

در این مقاله که من آن را در ادامه ی مطلب خود ضمیمه کرده ام بر آنم تا چهره ی واقعی وحدت را بیان و به تبیین آن بپردازم.

من تمام مطالب و نظرات دوستان را مورد تحلیل و بررسی قرار دادم و برای جمع بندی این مقاله را تقدیم همگان می کنم.

پیشاپیش فررا رسیدن اعیاد را به همگان تبریک عرض می کنم. 

ادامه نوشته

معجزات ولادت پیامبر

امام صادق علیه السلام معجزاتی را که هنگام ولادت پیامبر اکرم آشکار شد، چنین بر می‌شمارد
1. ابلیس از ورود به آسمانهای هفتگانه محروم شد.
2.شیاطین دور شدند.
3.تمامی بتها در بتکده با صورت بر زمین افتادند.
4.ایوان کسری شکست و چهارده کنگره‌ی آن سقوط کرد.
5. آب دریاچه ساوه خشک شد.
6.سرزمین خشک سماوه، آب پیدا کرد.
7. آتشکده فارس پس از هزار سال خاموش شد.
8. نوری از سرزمین حجاز بر آمد تا به مشرق رسید.
9. کاهنان عرب علوم خود را فراموش کردند.
10.سحر ساحران باطل شد.
استحیائیل- یکی از فرشتگان بزرگ خدا - در شب تولد حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم بر کوه ابوقبیس ایستاد و با صدایی بلند گفت: «ای مردم مکه! به خدا وفرستاده او و نوری که با او فرو فرستاده‌ایم ایمان بیاورید.» 
منبع:                                      
بحارالانوار، ج 15، ص257.
 

سیری در روایات

با سلام و عرض تبريک به مناسبت اعياد ربیع الاول

چند روز پيش دوستمون مطلبي در مورد وحدت و نحوه ابراز برائت از دشمنان اهل بيت (عليهم السلام) در سايت قرار داد و به اين فکر افتادم تا در روايات بررسي کنم و ببينم که ائمه با اين موضوع چگونه برخورد داشته اند . مطلبي گرد آوري شده به علت رواياتي که ذکر کردم ، کمي طولاني مي باشد و آن را در ادامه مطلب قرار میدهم  اما اگر اين طور که پيشنهاد ميکنم مطلب رو مطالعه کنيد هم مفهوم کل مطلب را برداشت مي‌کنيد و هم هر جا مايل باشيد از مطالعه آن فارغ مي شويد :

ابتدا نتيجه که در آخر مطلب آمده مطالعه کنيد . سپس در صورت تمايل به توضيحاتي که بعد از متن عربي هر روايت آمده مراجعه کنيد و اگر هم راغب بوديد به متن حديث و آدرس آن مراجعه کنيد .

 اميدوارم مورد استفاده قرار بگيرد .

سال خوبی را برای همه دوستان آرزومندم

ادامه نوشته

تکمیل درد و دل

این شعر تکمیل پست قبلیمه.اگه نظری هست در نظرات همون قبلی لطفا.

بوی عيدی، بوی توت، بوی كاغذرنگی،
بوی تند ماهی‌دودی وسط سفره‌ی نو،
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ،

با اينا زمستونو سر می‌کنم،
با اينا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

شادی شکستن قلک پول،
وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد،
بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب،

با اينا زمستونو سر می‌کنم،
با اينا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

فکر قاشق زدن یه دختر چادرسيا،
شوق یک خيز بلند از روی بته‌های نور،
برق کفش جف‌شده تو گنجه‌ها،

با اينا زمستونو سر می‌کنم،
با اينا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

عشق یک ستاره ساختن با دولک،
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه،
بوی گل محمدی كه خشک شده لای کتاب،

با اينا زمستونو سر می‌کنم،
با اينا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

بوی باغ‌چه، بوی حوض، عطر خوب نذری،

شب جمعه پی فانوس توی كوچه گم شدن،
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی،

با اينا زمستونو سر می‌کنم،
با اينا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

درد و دل

یک هفته تا پایان سال مونده.چقدر خوشحالم که امسال داره تموم میشه چون واقعا سال خوبی برام نبود،الان که به زندگیم توی این سال نگاه می کنم فقط شکست می بینم.واقعا برام دردناکه ولی باید بگم که تقریبا به هیچ کدوم از خواسته ها و اهدافم نریسیدم.بخش اصلی 18 سالگی من تو سال 87 بود سالی که من فکر می کردم قراره یک مرد کامل به دنیا بیاد ولی الان که تقریبا یک ماه از 19 سالگیم می گذره فکر می کنم به عنوان یک شکست خورده مطلق به دنیا اومدم بعضی وقت ها هم به خودم امیدواری می دم که اشتباه می کنم و هنوز نوجوانم و برای کامل به دنیا اومدن وقت دارم ،هر چند کم.وقتی به امسالم فکر می کنم همیشه به سه احساس می رسم:ترس،درد و عشق،سه حسی که هر کدومش اگه طولانی بشه برای خم کردن کمر یک مرد کافیه.می خوام در سال جدید تمام سعیم رو بکنم که این احساسات رو تغییر بدم ولی مشکلم اینه که اینقدر با این حس ها بودم که چیز دیگه ای رو نمی شناسم.(کمکم کنید.) می خوام امسال لحظه ی سال تحویل برای احتمالا اولین بار توی عمرم دعای سال تحویل رو بخوانم شاید که کمکم کرد در تغییر.

چقدر این عوض شدن سال خوبه!چقدر این تکرار رو دوست دارم!هفته ی پیش که برای رفتن به دانشگاه از خونه اومدم بیرون بالاخره بهار رو حس کردم و سه شنبه که گل یاس توی اتاقم گل داد از خوشحالی منفجر شدم(ترکشش به چند نفر از دوستان رسیده!)که بالاخره از دست این سال لعنتی خلاص می شم.فقط می خوام خودمو در برابر بهار رها کنم چون فکر می کنم مثل سواریه که با حرکتش تمام مردگی ها و کم کاری ها رو نابود می کنه.چیزی به پایان یک سال نمونده و فقط یک برنامه برای این مدت دارم:آماده کردن خودم برای یک شروع مجدد.

توضیح:اگه نوشتم بریده به نظر می آد به خاطر اینه که یاد آوری سال و اعتراف به شکست واقعا برام سخت بود.

شهدا را در بیت رهبری دفن کنید !

شهدا را در بیت رهبری دفن کنید !چاپ
مقالات و نامه ها
سه شنبه, 13 اسفند 1387 ساعت 06:01

  استفاده ابزاری از شهدا از یک سو و اعتراض دانشجویان به استفاده ابزاری از شهید موجب شد که خواسته یا نا خواسته به ساحت مقدس شهدا اسائه ادب شود، اینان جان خویش در راه آزادی ما فدا کردند، چون شمع سوختند تا به محفل ما نو ر بخشند و امروز استخوان های این عزیزان را - که بی هیچ توقعی جان خویش فدای آرمانهای بلند ملت کردند - بر سر دانشجو می کوبند !

  شهدا با استبداد مبارزه کردند و هرگز راضی نیستند که نام و یادشان بهانه ای برای سرکوب و برخورد با دانشجویان شود. از سوی دیگر دانشجویان نیز از جنس همین شهدا هستند و روزی باید راه آنان را ادامه دهند، بر روی نیمکت هایی می نشینند که شهدا می نشستند و فریادی سر می دهند که شهدا سر در آن راه دادند، قطعاً دانشجو و استاد شهیدشان را در آغوش گرفته و چون گل می بویند، اگر اعتراضی است نه بر مهمانی شهداست - که آنان صاحب البیت اند - نگران موجودات دوپایی هستند که می خواهند زیر تابوت شهید وارد دانشگاه شوند، همان کسانی که 16 آذر - روز شهدای دانشجو - جرات ندارند به خیابان 16 آذر بیایند و امروز زیر تابوت شهیدی را گرفته و لا اله الا الله گویان می خواهند سنگر دانشگاه را فتح کنند، غافل از این که شهید نور است، چراغ هدایت است، خون است در رگهای دانشجو، سنگری است برای استاد، گلی است که هر کجا بکارید گلستان می شود، ودانشجو اگر به این شهدا اقتدا کند، کار شما بسی دشوارتر است!

  امروز  کسانی از شهدا استفاده ابزاری می کنند که در گذشته هم آنان را ابزاری برای به قدرت رسیدن خود می دانستند، کسانی که خود و فرزندانشان رنگ جبهه را ندیدند، آنروزها که شهدا را به مسلخ می فرستادند خود در پشت جبهه پایه های ریاست و قدرت رابر استخوان شهدا خراطی می کردند!

  من شهدا را به روی چشم جای می دهم " رواق منظر چشم من آشیانه توست     کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست "  و آنان را صاحبان این خانه و مرز و بوم می شناسم، ملک و حکومت را از آنان می دانم و معتقدم قبل از دانشگاه و کوه و امامزاده بایستی شهدا را در کانون های قدرت وارد کرد، تا بدانیم حکومتی که در دست ماست مرهون ایثار و جانبازی شهداست، بدانیم که جمهوری اسلامی بر شانه های 230 هزار شهید و یک میلیون مجروح و جانباز استوار است !

  باید شهدا را در بیت رهبری، خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، ریاست جمهوری، قوه قضاییه، مجلس و تمامی وزارتخانه ها دفن کرد، باید سر راه هر وزیری شهیدی دفن کرد، تا بداند برای رسیدن به وزارت پای بر خون شهدا نگذارد! باید هر صبح مسئولین با عبور از مرقد شهید با او پیمان بندند که راه آنان را در مبارزه با استبداد ادامه داده و خود دچار غرور ، تکبر و استبداد رای نشوند .

12/12/87   دکتر مهدی خزعلی

من که ضد ضربه ام تو هم به صورتت نباید زد

می خوام یکی دیگه از فیلم های مهم امسال رو بررسی کنم.کشتی گیر ساخته ی دارن آرنوفسکی.فیلم راوی  داستان یک قهرمان کشتی کج در دوران بازنشستگی و سال های پس از شهرت است.نقش این قهرمان که اصرار داره تو فیلم "رم"( (ram  صداش کنن رو میکی رورک بازی کرده و به خاطر بازیش نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد اسکار بود.رم که دیگه پیر شده فقط تو مسابقات محلی شرکت می کنه و اون هم به خاطر کسب درآمد چون درآمد کار ثابتش کفاف زندگی حداقلیش رو هم نمیده.پس از یکی از همین مسابقات رم سکته می کنه و بعد از به هوش اومدن و مرخصی از بیمارستان می فهمه  که چقدر تنهاس.نه خانواده ای و نه مقبولیت و احترام اجتماعی.رم سعی می کنه با کمک تنها کسی که فکر می کنه می تونه باهاش صحبت کنه و ازش مشورت بگیره یعنی کسدی (با بازیmarisa tomei)که یک "”strip dancer(معادل فارسی سراغ ندارم)است زندگیشو عوض کنه. در ابتدا سعی می کنه با دخترش که سالها ازش بی خبر بوده ارتباط بر قرار کنه بعد دنبال ترفیع شغلی میره.بعد هم از کسدی درخواست ازدواج می کنه که با رد درخواستش و بعد دعوای مجدد با دخترش و اینکه در شغل جدیدش باید با مردم سروکله بزنه و این غرورشو خرد می کنه می فهمه این در دنیا جایی نداره و دوباره به رینگ بر میگرده تا با رقیب سال های دورش یعنی"آیت الله"مبارزه کنه.این روترین برداشت داستان بود که در ادامه بعضی از لایه های دیگر فیلم رو توضیح می دم.

ابتدا به شخصیت کسدی بپردازیم که نقش مهمی در زندگی رم دارد.بازیگراین نقش هم یه خاطر این فیلم نامزد بازیگر زن مکمل در اسکار امسال بود و تا حالا 1با راسکار برده و یک بار دیگر هم نامزد دریافت آن بوده. زنی که شغلی غیر اخلاقی(حتی در جامعه امریکا)دارد و به تمام قوانین شغلش از جمله عدم تماس با مشتری و ادامه ندادن روابط با مشتری در خارج از کلاب عمل می کند.همین موضوع باعث دورتر ماندن رم از او می شود و همیشه یک دیوار نامرئی بین این دو قرار دارد.از همه مهم تر اینکه او یک .......................

طولانی شد به منم گفتن مطلب طولانی ننویس پس به سبک سینا در قسمت بعد.(حداکثر تا شنبه)

دنیای نهج البلاغه 5

چند وقتی است مشکلات اطرافم رو پر کرده و سختی زندگی بسیار مرا آزرده، امروز برای کسب آرامش به نهج البلاغه مراجعه کردم و با خواندن این جمله قلب و جانم آرام گرفت.

قال امیرالمومنین علی علیه السلام : اذا وصلت علیکم اطراف النعم فلا تنفرو اقصاها بقله الشکر

هر وقت نعمت اندکی به شما رسید، همان مقدار را با کم شکری و کم سپاسی دور نسازید.

نکته مورد توجه این است که امیر المومنین نمیفرماید ناشکری، میفرماید کم شکری، اصلا برای از دست دادن بقیه نعمتها نیاز نیست ناشکری کنید، همین که کم سپاسی کنید بقیه نعمات باقیمانده رو هم از دست میدهید.

اگه بخوام خیلی ساده خدمتتون بگم، باید بگم که نعمت های الهی با زیاد شدن اسباب، زیاد میشوند. فیض و دارائی الهی تمام شدنی نیست.پس ما بیایم اسباب اون رو فراهم کنیم.خدا میفرماید: "لئن شکرتم لازیدنکم..." اگه شکر کنید نعمتم رو زیاد میکنم براتون.

دو چیز هم هست که از موانع نزول نعمت میباشد.

یکی کفران نعمت کما اینکه در آیۀ فوق الذکر میفرماید: "لئن کفرتم..." گاهی اوقات این کفران نعمت به وسیلۀ مصرف بیهوده از نعمات است، مثل اینکه انسان گوش خود را برای شنیدن موسیقی های بیهوده تلف کند، چشم خود را برای خواندن مطالب بیهوده تلف کند، در حالیکه میتواند از اینها برای افزایش علم و کمک به خود و مردم استفاده کند.حتی کار کند و اقتصاد خانواده و جامعه اش را رشد دهد.

دومین مطلب گناهان هستند، در دعای کمیل میخونیم: "اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم".تظاهر به فقر، کوچک شمردن نعمت، برتری جستن بر مردم از این قبیل گناهان هستند.

نکته ای که باید توصیه کنم به دوستانم این است که اونهایی که زیرک و باهوشند میدانند نعمت الهی مانند ابر میماند که آسمان را پوشیده باشد و بارش آن در تمام عمر تمام شدنی نیست، پس وقتی پروردگار به کسی رو کرد باید با تمام توان سپاسگزاری و شکر نعمت کند تا از خداوند نعمت های دائمی را دریافت کند.

همۀ نعمت ها هم جنبۀ مادی ندارند، بلکه برخی از نعمات مانند : وجاهت، عزت، عقل، حکمت، هدایت خاص الهی، توفیق طلب علم و محبت اهل بیت از نعمات معنوی به شمار میروند.

سومين جلسه دوره

سومين جلسه‌ی دوره ۱۲، ديشب به طور عمومی از ساعت ۱۸:۳۰ برگزار گرديد و تا ساعات نامعلومی از نيمه شب ادامه يافت.
در اين جلسه که ۳۱ نفر از دوستان هم‌دوره‌ای در آن حضور داشتند، مهندس متقی‌پور ،استاد دانشگاه شریف، (که در دبیرستان جزء اساتيدمان بودند) دقایقی هرچند کوتاه را به بحث و تبادل نظر پیرامون دانشگاه و هدایت تحصیلی و کاری وابسته به آن پرداختند.
در پایان نیز حسن ختام پربرکتی چون شام همراه دوستان گردید.

در آخر از آقای بلوکات تشکر می‌کنيم و آرزوی موفقيت برای ايشان و خانواده‌شان داريم!

برای داشتن جلسات دوره‌ی بيش از پيش مفيدتر، 
ما را در تبيين استراتژی‌های اين جلسات ياری کنيد.

دشمنان جدید و قدیم ایالات متحده در یک داستان(قسمت آخر)

با سلام خدمت دوستان

با این پست نقد فیلم بادبادک باز به پایان رسید(خودمم از دستش خسته شده بودم)اگه لطف کنید و نظر بدید که اصلا از این تیپ نقد ها خوشتون میاد یا نه‌ ممنون میشم .اگر با نظرات به نوع فیلم هایی که انتخاب میشن و نوع تحلیل هایی که انجام میشه جهت بدید باز هم ممنون میشم.یک سوال دیگه رو هم لطفا پاسخ بدید.آیا به مسائل فنی فیلم هم علاقه مندید یا در همین حد کافیه؟آیا از این مطلب سه قسمته استفاده کردید یا اینکه مذخرف بود؟

 

 

چه موقعیتی بهتر از این برای به تصویر کشیدن دشمنان جدید و قدیم ایالات متحده ؟ پیدا کردن کشوری که در طول پنجاه سال اخیر مورد هجوم مهمترین دشمنان امریکا بوده کار دشواری نیست اما پیدا کردن قالبی داستانی که روایتگر ظلم و ستم رفته بر مردم توسط این دو باشد یقیناً کاردشواری است.(ادامه مطلب)

ادامه نوشته

پاداش رسالت ( مصیبت پیامبر)

با عرض تسلیت به مناسبت شهادت خاتم پیغمبران و ۲ اختر تابناک امامت ، امام حسن مجتبی امام رضا علیهم السلام  ، قصد داشتم به مناسبت شهادت پیامبر بحر طویلی به روال سابق برای دوستان در سایت قرار بدم ، ولی به شعری برخوردم که دیدم حیفه ازش بگذرم . مصیبت پیامبر و آل پیامبر قابل وصف نیست ولی این شعر نکات قابل توجهی از اون مصایب رو در کنار هم جمع کرده که خوندنش خالی از لطف نیست . شعر سروده ی آقای " سازگار" ه . انشالله که مورد استفاده قرار بگیره .

                                        التماس دعا                 یا علی

ادامه نوشته

آغاجري بار ديگر امام راحل و مراجع تقليد را مورد جسارت قرار داد!!!

                            
در منزل عبدالله نوري و با حضور جمعي از اصلاح‌طلبان:
آغاجري بار ديگر امام راحل و مراجع تقليد را مورد جسارت قرار داد
 
 
                          

به گزارش خبرگزاري فارس ، هاشم آغاجري عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه در سال 81 طي سخناني مقلدان مراجع تقليد را به «ميمون» تشبيه و به ساحت ائمه اطهار (ع) نيز جسارت كرده بود ، اخيرا با ايراد سخنان ديگري در منزل عبدالله نوري به تمسخر و هتاكي به ساحت مراجع عظام تقليد، علما و فقها پرداخت و گفت: در حكومت ما از هيچ فقيهي حكمي پيرامون مسايل اخلاقي و كرامت انساني نديديم و تمامي موارد در جهت خرد كردن انسانيت و سلطه‌پذيري بوده است.
آغاجري در اين سخنان كه با عنوان «اخلاق سلطه و اخلاقي رهايي» ايراد مي‌شد، تقليد را به برده‌داري تشبيه كرد وافزود: همچنين هيچ كس برده‌داري را حرام نكرده است در صورتي كه برده‌داري و برده‌پذيري در تضاد با اخلاق است.
وي در ادامه اين جلسه كه تعدادي از عناصر گروهك نهضت آزادي ، جمعي از مسئولين و مديران دولت‌ دوم خرداد و جمعي از نمايندگان سابق در مجلس ششم نيز حضور داشتند با تحريف سخنان امام خميني (ره) خاطرنشان كرد: مشهور است كه بنيانگذار انقلاب گفته ما مامور به انجام وظيفه هستيم نه نتيجه كه اين يعني ما به نتيجه كاري نداريم و فقط وظيفه خود را انجام مي‌دهيم. خواه اين وظيفه درست و خواه نادرست باشد...
باقی در ادامه مطلب

ادامه نوشته

نردبان

متن زیر یکی از یادداشت های شماره جدیده همشهری جوان است که خیلی به دل من نشست چون موز یا نارگیل های زیادی بودند که وقتی رفتم طرفشون نگذاشتن ادامه بدم یا وقتی بهشون نزدیک شدم طردم کردند:

چندتا(مثلا 5-6 تا)میمون می اندازند توی یک قفس. یک نردبان گوشه قفس است و یک موز(یا نارگیل یا هرچه میمون ها دوست دارند.)بالای نردبان.میمون ها موز را می بینند و یکیشان شروع می کند به بالا رفتن از نردبان.دستش که به موز می رسه روی سر بقیه آب سرد می ریزند یا آب داغ یا بالاخره کاری می کنند که زیاد میمون پسند نیست.آب را آزمایشگر ها می ریزند همان آدم هایی که از بیرون قفس به رفتار میمون ها نگاه می کنند.

دفعه بعد که موز را بالای نردبان می گذارند،باز یکی دیگر بالا می رود و باز بقیه خیس می شوند.بار سوم چهارم دیگه کسی از نردبان بالا نمی رود.میمون ها تصمیم می گیردند موز به خیس شدنشان یا سوختنشان نمی ارزد. میمون ها از دور موز را نگاه می کنند.

بعد اتفاق تازه ای می افتد،یکی از میمون ها را از قفس بیرون می برند و میمون تازه ای به جایش می آورند.میمون از همه جا بی خبر موز را که می بیند می خواهد از نردبان برود بالا اما بقیه می ریزند سرش و می کشندش پایین و آنقدر می زنندش که بفهمد این  موز یک موز معمولی نیست.میمون 2-3 بار کتک می خورد بدون اینکه چیزی از ماجرای آب بداند.حساب کار دستش می آید و به جمع تماشاچی های هراسان می پیوندد.این کار را ادامه می دهند،هی میمون های قدیمی را از قفس بیرون می برند وبه جایش میمون بی خبر از همه جا اضافه میکنند.دوباره موز و دوباره نردبان و دوباره کتک و دوباره جمع یکدست میمون های حریص هراسان و  بالاخره زمانی میرسد که هیچ کدام از میمون های قفس هیچ کدام خیس نشده اند، هیچ کدام قضیه موز و آب را نمی دانند،هیچ کدام نمی دانند چرا نباید طرف موز بروند،فقط می دانند که نباید بروند،می دانند اگر بروند کتک می خورند،از طرف بقیه ای که خودشان هم نمی دانند چرا کتک می زنند یا کتک می خورند.

حالا موزی هست و قفسی و میمون هایی که هیچ وقت طرف موز نمی روند،بدون اینکه بفهمند چرا،بدون اینکه بدانند این موز چه مرگش است یا خودشان چه مرگشان است!

روزی ،روزگاری کسی کسی به هوای رسیدن به چیزی از نردبانی بالا رفته است و ما هنوز از ارتفاع می ترسیم.

دشمنان جديد و قديم ايالات متحده در يک داستان(قسمت دوم)

با سلام خدمت دوستان

قرار بود نقد فیلم بادبادک باز رو در دو بخش تقدیم کنم . بخش اول حدود 2 ماه پیش بر روی سایت قرار گرفت .تنبلی بنده باعث شد که بخش بعدی تا امروز به تاخیر بیفتد . بخش دوم رو که نوشتم دیدم طولانی شد ، پس تصمیم گرفتم که این مطلب رو به سه بخش تقسیم کنم. این کاهلی رو بر من ببخشید.

امیر و حسن در نمایی از فیلم

ادامه نوشته

دنیای نهج البلاغه 4

حضرت امیر المومنین میفرمایند: اعجبو لهذا الانسان، ینظر بشحم، و یتکلم بلحم، و یسمع بعظم، و یتنفس من خرم

حضرت میفرماید به شگفت آیید، تعجب کنید، در حیرت بمانید از این انسان.چرا؟

با یه تیکه پی و چربی نگاه میکنه، با یه تیکه گوشت حرف میزنه، با یه تیکه استخون میشنوه، و از میان یه حفره و شکاف نفس میکشه!!!

نمیدونم تا حالا دقت کردید که این اجناس ساده که به دست خالقی با تدبیر خلق شده، چه عملکرد پیچیده و با اهمیتی دارند؟عظمت و ارزش این اعضا زمانی معلوم میشه که توان یکی از اونها کم بشه یا از دست بره، و خللی ایجاد بشه.

دانشمندان متحیرند که چجوری تصویری که بر روی شبکیه چشم میفته، تحلیل و بررسی و درک میشه!!! یا وقتی ارتجاعات مختلف امواج کوبنده بر پردۀ صماخ گوش اثر میگذاره، چجوری مغز و روح اونها رو از هم تشخیص میده، میفهمه که اونها چه هستند و چه میگویند!!!جالبتر ابنکه بدن انسان بدون ارادۀ او در همه حالات خواب و بیداری کار رسوندن هوا به بدن رو انجام میده.به هر حال علمای الهی و دانشمندان بر سر این اتفاق نظر دارند که این پیه و گوشت و استخون، وسیله اند و این مغز و روح هستند که درک میکنند.دانشمندان میدونن که بوسیلۀ دستگاه عصبی این اتفاقات میفته، اما چگونه؟؟؟!!!هیچکس نمیدونه.

بعد شما ظرافت و دقت این دستگاهها رو ببینید، جالبه که هر گوشتی نمیتونه صحبت کنه، اون گوشتی صحبت میکنه که خدا به عنوان وسیلۀ گفتار در دهان به ودیعه گذاشته.

و این نشان ضعیف بودن انسان است، همونطور که قرآن هم میفرماید(و خلق الانسان ضعیفا) امام صادق پس از خوندن این آیه فرمودند، چطور ضعیف نیست در حالیکه با پیهی نگاه میکند، با استخوانی میشنود و با گوشتی صحبت میکند.

شگفت آرید بر انسانی که از پیهی بود بینا      سخن گوید به لحمی، بشنود با استخوانی نغمۀ دنیا

یرآرد دم ز یک ســــــوراخ مبهم بر سر بینی      که  گر  بندد  بر آید  جان  شــــیرینش  ز  سر  تا  پا