دنیای نهج البلاغه 4
حضرت میفرماید به شگفت آیید، تعجب کنید، در حیرت بمانید از این انسان.چرا؟
با یه تیکه پی و چربی نگاه میکنه، با یه تیکه گوشت حرف میزنه، با یه تیکه استخون میشنوه، و از میان یه حفره و شکاف نفس میکشه!!!
نمیدونم تا حالا دقت کردید که این اجناس ساده که به دست خالقی با تدبیر خلق شده، چه عملکرد پیچیده و با اهمیتی دارند؟عظمت و ارزش این اعضا زمانی معلوم میشه که توان یکی از اونها کم بشه یا از دست بره، و خللی ایجاد بشه.
دانشمندان متحیرند که چجوری تصویری که بر روی شبکیه چشم میفته، تحلیل و بررسی و درک میشه!!! یا وقتی ارتجاعات مختلف امواج کوبنده بر پردۀ صماخ گوش اثر میگذاره، چجوری مغز و روح اونها رو از هم تشخیص میده، میفهمه که اونها چه هستند و چه میگویند!!!جالبتر ابنکه بدن انسان بدون ارادۀ او در همه حالات خواب و بیداری کار رسوندن هوا به بدن رو انجام میده.به هر حال علمای الهی و دانشمندان بر سر این اتفاق نظر دارند که این پیه و گوشت و استخون، وسیله اند و این مغز و روح هستند که درک میکنند.دانشمندان میدونن که بوسیلۀ دستگاه عصبی این اتفاقات میفته، اما چگونه؟؟؟!!!هیچکس نمیدونه.
بعد شما ظرافت و دقت این دستگاهها رو ببینید، جالبه که هر گوشتی نمیتونه صحبت کنه، اون گوشتی صحبت میکنه که خدا به عنوان وسیلۀ گفتار در دهان به ودیعه گذاشته.
و این نشان ضعیف بودن انسان است، همونطور که قرآن هم میفرماید(و خلق الانسان ضعیفا) امام صادق پس از خوندن این آیه فرمودند، چطور ضعیف نیست در حالیکه با پیهی نگاه میکند، با استخوانی میشنود و با گوشتی صحبت میکند.
شگفت آرید بر انسانی که از پیهی بود بینا سخن گوید به لحمی، بشنود با استخوانی نغمۀ دنیا
یرآرد دم ز یک ســــــوراخ مبهم بر سر بینی که گر بندد بر آید جان شــــیرینش ز سر تا پا
پایگاهی برای گردهمایی لحظه به لحظه و مجازی فارغ التحصیلان دورهی 12 دبیرستان و راهنمایی احسان