بهشت یا وعده ی بهشت(1)

"روز گذشته یک جوان فلسطینی کمربند انفجاری خود را در یکی از مناطق صهیونیست نشین منفجر کرد و در پی آن چند نفر به هلاکت رسیدند" . این خبری است که گاه به گاه می شنویم ؛البته بستگی دارد از کدام منبع مطلع شویم اگر از بخش خبری ساعت 21باشد عبارت "یک جوان شهادت طلب"، از BBC "یک بمب گذار انتحاری" و اگر از FOX یا CNN به گوشمان برسد ، "یک تروریست"را خواهیم شنید. این ها تماماً نامگذاری هایی است که از سوی اقشار مختلف سیاسی جهان برای حرکتی واحد انجام می پذیرد.یک چیزدر میان هیاهوی رسانه ای و سیاسی این حرکت گم میشود تا همیشه این عمل را به صورت نمای بسیار بازی ببینیم که در آن لاشه ی یک خودرو دیده می شود و تجمع مردم و آژیر و افراد پلیس و نوار نارنجی رنگی که به دور صحنه حادثه کشیده شده و نه بیشتر. مسئله ای که کمک می کند تا بهتر ریشه های این حوادث را واکاوی کنیم ،انگیزه های شخصی تک تک افرادی است که مرتکب چنین اعمالی می شوند؛عملیات شهادت طلبانه یا حمله انتحاری یا اقدام تروریستی . اگر انگیزه یک فرد از انجام این کار مشخص باشد و به درستی معرفی شود،راحت تر میتوان از میان سه عبارت فوق آنی را برگزید که مفهوم این حرکت را تبیین میکند.
اینک بهشت . فیلمی ساخته "هانی ابو اسعد" که متولد فلسطین و ساکن کشور هلند است. داستان دو جوان بیست و چند ساله فلسطینی که قرار است عملیاتی شهادت طلبانه را در خاک تل آویو به انجام برسانند. سعید و خالد دو شاگرد مکانیک مثل هر روز از خواب بیدار می شوند و به کار روزانه خود مشغول هستند. شبی به آنها اطلاع می دهند که فردا باید به عملیاتی بروند که قبلاً برای آن نام نویسی کرده بودند. شب سپری می شود و این دو برای اجرای عملیات آماده می شوند. به دلیل اختلال ناخواسته ای که در ابتدای اجرای عملیات رخ می دهد ، سعید در مناطق صهیونیست نشین سرگردان می شود و خالد به نزد گردانندگان عملیات بازمی گردد.فرماندهان در موضوع شک می کنند و گمان می برند که سعید عامل نفوذی بوده و قصد فاش گویی عملیات را داشته است. در این میان خالد که از صداقت دوست خود اطمینان دارد،به همراه سها که علاقه ای نسبی به سعید دارد،به دنبال وی می گردند.سها دختر یکی از شهدای بزرگ انتفاضه است که به تازگی از اروپا برگشته و این عملیات برای انتقام جویی از کشتن پدر اوست . بالأخره سعید پیدا می شود و برای توضیح به نزد فرمانده عملیات برده می شود.او در این گفتگو انگیزه اش را برای انجام عملیات شرح می دهد و می گوید که چاره ای جز به پایان بردن برنامه ندارد.و دوباره هر دو برای انجام عملیات عازم تل آویو می شوند. اما این بار در پای عملیات خالد دچار تردید و دوگانگی میشود و از کار کناره گیری میکند و سعید به تنهایی عهده دار این کار میگردد.
فیلم در پی به تصویر کشیدن حقایق چنین عملیاتی است.در این داستان از هر طیف شخصیتی وجود دارد و در نهایت انگیزه شخص که محرک اصلی این گونه فعالیت هاست، برای مخاطبان معرفی می شود. سؤال این است که چرا و چطور کسانی قانع میشوند تا خود را به آتش و خون بکشند.به پای کدام هدف می سوزند؟هدفی که قطعاً انجامش با نبودن آنها در دنبای مادی برابری می کند؛بهشت یا بهتر بگویم ، وعده بهشت.نام فیلم به زیبایی لحظه ی انفجار را ترسیم میکند.کشیدن ضامن بمب آخرین فعلی است که احساس میشود و پس از آن بدون هیچ احساسی از درد یا رنج ، رسیدن به بهشتی است که انتظارش را میکشیدند. حتی متوجه نمی شوند که گفته اند "اینک بهشت" یا نه .
ادامه دارد...
پایگاهی برای گردهمایی لحظه به لحظه و مجازی فارغ التحصیلان دورهی 12 دبیرستان و راهنمایی احسان