روز معرفی امیرالمومنین به عنوان نفس پیامبر ........روز مباهله
در ۲۴ ذی الحجه سال دهم هجری واقعه ای در نجران رخ داد که به عالمیان اعلام کرد تا بدانند اگر پیامبر بخواهد نفس خود را معرفی کند ، با علی معرفی میکند . همان که پیامبر وی را امیرمومنان خواندند ، همان که او را بر دست بلند کردند و به همگان گفتند : هر که من مولای اویم ، "این علی" مولای اوست و هر که این سخن را شنید به دیگران بگوید ، تا روز قیامت . همان که وقتی در حال دفن پیامبر بود ، مردانی نامرد در پی غصب خلافتش بودند . همان که . . . دیگر نگویم ، زیرا هرچه بگویم کم است از مظلومیتش . و پیامبر فرمود : هیچ کس علی را نشناخت جز من و خدای تبارک وتعالی .
روز مباهله روز بیان این مطلب بود که هر که هر شأنی برای پیامبر قائل است باید برای نفس رسول هم قائل باشد و همان طور در حق جگر گوشه ی رسول .
تعریف مباهله
"مباهله" در اصل از مادة "بهل" (بر وزن اَهل) به معنای "رها کردن" و "قید و بند را از چیزی برداشتن" است و به همین جهت هنگامی که حیوانی را به حال خود واگذارند و پستان آن را در کیسه قرار ندهند تا نوزادش بتواند به آزادی شیر بنوشد، به آن "باهل" میگویند و "ابتهال" در دعا به معنای تضرّع و واگذاری کار به خدا است، و اگر گاهی آن را به معنای "هلاکت و لعن و دوری از خدا" گرفتهاند نیز به خاطر این است که رها کردن و واگذار نمودن بنده به حال خود، این نتایج را به همراه دارد.
منبع : تفسیر نمونه، ج 2، ص 437 ـ 438 / مفردات راغب، واژة "بهل"
ماجرای مباهله
قبل از مباهله
نجران ، منطقه ای در نقطه مرزي حجاز و يمن است که در زمان ظهور اسلام منطقه ای مسیحی نشین بود . پیامبر در زمانی که سران ممالک را به اسلام دعوت میکردند ، به اسقف نجران هم نامه ای نوشتند و وی را به اسلام دعوت کردند .نمايندگان پيامبر که حامل نامه بودند ، وارد نجران شده و نامه پيامبر را به اسقف مسيحيان نجران دادند. وي نامه را با دقت خواند و براي تصميم ، شورايي مرکب از شخصيتهاي بارز مذهبي و غير مذهبي تشکيل داد. شورا نظر داد که گروهي به عنوان « هيئت نمايندگي نجران » به مدينه بروند ، تا از نزديک با پيامبر صلي الله عليه و آله ديدار کرده ، دلائل نبوت ايشان را مورد بررسي قرار دهند .
پس از گفت و گو هایی که نماینگان با پیامبر انجام دادند ، اظهار کردند که : گفت و گوهاي شما ما را قانع نمي کند. راه اين است که در وقت معيني با يکديگر مباهله نمائيم ، و بر دروغگو نفرين بفرستيم ، و از خدا بخواهيم دروغگو را هلاک و نابود کند.
در اين هنگام ، حضرت جبرائيل نازل گرديد ، آيه مباهله را آورد و پيامبر را مأمور ساخت تا با کساني که با او مجادله مي کنند و حق را نمي پذيرند به مباهله برخيزد:
« فمن حاجک فيه من بعد ما جائک من العلم فقـُل تعالوا نَدعُ ابنائنا وَ ابنائکُم وَ نِسائنا و نِسائکُم وَ انفُسَنا وَ انفُسَـکُم ثُمَّ نبتـَهـِل فـَنَجعل لعنة الله علي الکاذبين.» ( آل عمران /61)
زمان مباهله
وقت مباهله فرا رسيد . قبلاً پيامبر و هيئت نمايندگي « نجران» ، توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطه اي خارج از شهر مدينه، در دامنه صحرا انجام بگيرد. پيامبر از ميان مسلمانان و بستگان خود ، فقط چهار نفر را برگزيد که در اين حادثه تاريخي شرکت نمايند. اين چهار تن ، جز علي بن ابي طالب (ع) (نفس رسول) ، فاطمه (دختر پيامبر (س)) و حسن و حسين عليهما السلام (فرزندان رسول خدا) نبودند .
پیامپر اکرم پيش از ورود به ميدان « مباهله» ، به همراهان خود گفتند: من هر وقت که دعا کردم ، شما دعاي مرا با گفتن آمّين بدرقه کنيد.
سران هيئت نمايندگي نجران ، پيش از آنکه با پيامبر (ص) روبرو شوند به يکديگر مي گفتند: هرگاه ديديد که « محمد» ، افسران و سربازان خود را به ميدان مباهله آورد ، و شکوه مادي و قدرت ظاهري خود را نشان ما داد در اين صورت ، وي فردي غير صادق است و اعتمادي به نبوت خود ندارد. ولي اگر با فرزندان و جگر گوشه هاي خود به « مباهله» بيايد و با وضعي وارسته از هر نوع جلال و جبروت مادي ، رو به درگاه الهي گذارد ؛ پيداست که پيامبري راستگو است و به قدري به خود ايمان و اعتقاد دارد که نه تنها حاضر است خود را در معرض نابودي قرار دهد ، بلکه با جرأت هر چه تمامتر ، حاضر است عزيزترين و گرامي ترين افراد نزد خود را ، در معرض فنا و نابودي قرار دهد.
سران هيئت نمايندگي در اين گفتگو بودند که ناگهان ، چهره نوراني پيامبر اکرم (ص) با چهار تن ديگر نمايان گرديد.
اسقف نجران گفت: من چهره هائي را مي بينم که هر گاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهي بخواهند که بزرگترين کوهها را از جاي بکند ، فوراً کنده مي شود. بنابراين ، هرگز صحيح نيست ما با اين افراد با فضيلت ، مباهله نمائيم ؛ زيرا بعيد نيست که همه ما نابود شويم ، و ممکن است دامنه عذاب گسترش پيدا کند ، همه مسيحيان جهان را بگيرد و در روي زمين حتي يک مسيحي باقي نماند.
سر انجام نجرانیان
هيئت نمايندگي با ديدن وضع ياد شده ، وارد شور شدند و به اتفاق آراء تصويب کردند که هرگز وارد مباهله نشوند ، آنان حاضر شدند که هر سال مبلغي به عنوان «جزيه» ( ماليات سالانه ) بپردازند و در برابر آن ، حکومت اسلامي از جان و مال آنان دفاع کند. پيامبر اکرم (ص) رضايت خود را اعلام کرد و قرار شد آنها هر سال در ازاي پرداخت مبلغي جزئي ، از مزاياي حکومت اسلامي برخوردار گردند.
سپس پيامبر اکرم (ص) فرمود: عذاب ، سايه شوم خود را بر سر نمايندگان مردم نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد مي شدند ، صورت انساني خود را از دست داده ، در آتشي که در بيابان برافروخته مي شد ، مي سوختند و دامنه عذاب به سرزمين« نجران» نيز کشيده مي شد.
منبع: فروغ ابديت ، جعفر سبحاني ، ج2
پایگاهی برای گردهمایی لحظه به لحظه و مجازی فارغ التحصیلان دورهی 12 دبیرستان و راهنمایی احسان