سجاد به عظمت همان سجاد است!
با شنیدن نام امام سجاد، چه بر اذهانمان می گذرد؟ ناتوانی، بيماری، شکستگی، اسارت ...
و وای بر من شیعهی اين امام که اين گونه پيرامون وجود پربرکتش میاندیشم. (آيا اصلاً می انديشم؟) 
آيا به حق او ناتوان بود که آن گونه در پی آن حادثهی عظيم و اندوه فراوان در مصيبت پدر و يارنشان، مقاومت نشان داد و ايستادگی کرد؟ همان او بود که گام در تکامل مسير دشوار جهاد پدر برداشت و اين رسالت و امامت پر مسئوليت را ادامه داد. غم و اندوه اين مصيبت بزرگ را به جان خريد و قد خم ننمود تا اسلام حراست شود.
پس چرا اين قدر کوتاهفکری برایم از خود میپرورانم؟
اين مرد همان حسين است، همان مجتبی است، همان علی است، همان رسول خداست!(۱) چرا که کلهم نور واحد.
اگر صلاح و حکمت ايزدی بود اين امام عظيم الشأن نيز چون پدرش شمشير به دست میگرفت و جهاد میکرد، يا چون عمويش صلح می نمود، يا چون فرزندش ولايت عهدی میپذيرفت و يا ... و يا همچون خودش در پس شکيبايی و صبر، در مضامين نيايش الهی هدايتگری مینمود.
اينها همه از زبان و قلم من که بسی ناقص و کم ظرفيت است به بيرون تراويده، حال ببينيم زيباترين توصيفاتشان را از زبان خود اماممان:
حضرت سجاد (عليه السلام) در مسجد شام و در حضور يزيد و يزيديان و پس گفته شدن ناسزا به اهل بيت و مدح معاويه، اين گونه خود را معرفی نمودنند و آن عبارات مشهور و معروف را که بسيار تأثیر گذارند را بیان کردند(که من بسيار خلاصه در زير می آورم):
...
ای مردم،
منم فرزند مکه و منی، منم فرزند زمزم و صفا،
...
منم فرزند بهترين کسی که کفش پوشيد و پای برهنه رفت،
منم پسر آنکه در آسمان بر براق سوار شد،
منم فرزند کسی که او را شبانه از مسجدالحرام تا مسجد اقصی سير دادند،
منم پسرآنکه به خداوند نزديک و نزديکتر شد تا بدان جا که به اندازه دو کمان يا نزديکتر از آن بود،
منم فرزند محمد مصطفی،
...
منم فرزند علی مرتضی،
منم پسر آنکه بينی گردنکشان را به خاک ماليد تا به وحدانيت خدا قائل شدند،
منم فرزند آنکه با دو شمشیر در پيش رسول خدا جنگيد و به دو نيزه اهل کفر را دفع نمود و دوبار هجرت نمود و دوبار بيعت کرد،
منم فرزند کسی که به جبرييل تاييد شد و به ميکاييل ياری شد،
منم فرزند بزرگوارترين قريش و اوّل اجابت کنندهی دعوت خدا و رسولش،
...
منم فرزند فاطمه زهرا،
منم فرزند سيده زنان،
منم فرزند خديجه کبری،
...
منم فرزند کسی که سرش را از قفا جدا کردند،
منم فرزند آنکه او را با لب تشنه شهيد نمودند،
منم فرزند آنکه عمامه و ردای او را دزديدند،
منم پسر آنکه جنيان در زمين و مرغان در هوا بر او نوحه نمودند،
منم فرزند آنکه عيال او را اسير کرده از عراق به شام آوردند،
... (۲)
(۱): همانطور که در ادامهی جمله آمده، اين 'همان'ها همه از «کلهم نور واحد» سرچشمه میگيرد، و امیدوارم که حق مطلب برداشت شود اگر بگویم او "همان زهراست".
(۲): اين خطبه همچون معجزهای بود که امام زين العابدين پس واقعهی کربلا انجام داد که منابع کتبی چون بحار، معالی السبطين، منتهی الآمال، نفس المهموم و... می باشد. (من با استفاده از کتاب سحاب رحمت تاليف عباس اسماعيلی يزدی برخی فرازهای آن را در اينجا آوردهام.)
پایگاهی برای گردهمایی لحظه به لحظه و مجازی فارغ التحصیلان دورهی 12 دبیرستان و راهنمایی احسان