گاهی به ماه نگاه می کنم که ابران با سرعت از مقابل آن می گذرند . عجب بارانی آن هم باران در شبی سرد . واقعا که لذت بخش است راه رفتن زیر باران . دانه های از جنس اب که روی گونه های شما می نشینند. و جه احساس زیبایی . گاهی وقتها زیر باران نا خدا گاه دوست دارم گریه کنم . واین منظره با آسمانی قرمز کامل می شود و باز هان احساس قدیمی به سراغ انسان می آید . حالتی به همراه با دلشکسته گی    نمی دونم نوعی حزن وبغض گلویم را می فشارد.

و در انتها تنها فکری که این دلشکتگی را تبدیل به احساسی خوشایند می کند نوید هوا و آینده ای زیباتر است واین انتظار زیبایی بغض و خستگی وضعیت حاضرم را تبدیل به شادی و لذت می کند.

و این را نیز خوب می دانم که پایان این زندگی سخت هم با انتهایی زیبا خواهد بود که رنجها را خواهد زداید .انتظار کسی که پاسخ شدید نیازهای معنویم خواهد بود و آیا کسی شایسته تر از حضرت مهدی (عج) است؟؟؟؟