حفظ نظام، اوجب واجبات!
فقط یک گروه در این قطار هستند که خاطر راننده کاملا از آنها جمع است. این گروه نه طمعی دارند، نه وا دادهاند، نه کار نادرستی انجام میدهند، نه خودسرند، نه خودبیش پندارند؛ نه به این راحتی دلسرد میشوند و نه با مشاهده مسائل کوچک داخل قطار حرکت قطار به سمت هدف را فراموش میکنند. از هیچ کاری هم دریغ ندارند و تا پای جانشان پای دستورات راننده ایستادهاند و فقط به نجات قطار فکر میکنند. اتفاقا همیشه هم از طرف بقیه علیه آنها تبلیغات میشود.
ناگهان بین بعضی از گروههای داخل قطار بر سر بعضی مسئولیتها دعوا میشود. در هر دو گروه هم کسانی وجود دارند که یا از سر احساس وظیفه و اخلاص و یا به خاطر منافع شخصی خودشان بر موضع خود پافشاری میکنند و بر این اختلاف دامن میزنند. فرمانده قطار به آنان یاداوری میکند که در میثاقنامهای که در ابتدای سفر مشخص کردهایم تکلیف این موضوع روشن است و بر اساس آن مسئله حل و فصل میشود. اما عدهای اصرار دارند که به آن تن ندهند و راههای دیگری پیشنهاد میکنند. اما راننده که انسان دوراندیشی است میداند که اگر از میثاقنامه عدول کند در حقیقت برای همیشه به تفرقه و بی نظمی تن داده است و در این صورت سقوط قطار در درّه و یا دستگیری آنان توسط دشمن قطعی است.
از سوی دیگر ناگهان سر و کله دشمنان هم که گویا خودشان توسط جاسوسان داخل قطار در ایجاد درگیری بی تاثیر نبودهاند پیدا میشود. اکثر مسافران قطار میدانند که اگر دست دشمن به آنها برسد به هیچکدام رحم نخواهد کرد و برای اینکه به بقیه درس عبرتی داده باشد قید جواهرات را هم زده و کل قطار را منهدم خواهد کرد. در این شرائط به نظر شما وظیفه فرمانده قطار و همچنین مسافران آن- از هرکدام از گروههای فوق که باشند- غیر از تلاش برای اتحاد در برابر دشمن چیست؟
و اگر با وجود تمام این شرائط بازهم کسی بخواهد به دعواها ادامه بدهد بقیه باید با او چه کنند؟
×××
تشبیه نظام اسلامی به قطار فوق شاید از نظر بعضی تشبیه دقیق و درستی نباشد؛ اما کلیت قضیه همانگونه است. برای حفظ نظام در بعد داخلی، حفظ قانون از همه چیز مهمتر است. گاهی منظور ما از قانونشکنی عبور یک راننده معمولی از چراغ قرمز است که این در جای خود امری مذموم است؛ اما ربطی به سرنوشت کشور ندارد. گاهی یک نفر از کسانی که مسئولیتی در ردههای بالای اجتماعی دارد از یک چراغ قرمز عبور میکند. این حرکت به مراتب مضرتر از تخلف یک راننده عادی است. اما اثر آن تنها یک اثر نمادین و تبلیغاتی منفی است که مردم را به مدیران خود بیاعتماد و به قانون بیتوجه میکند. اما گاهی مسئله از این هم جدیتر میشود. یعنی هم قانون بزرگی میشکند و هم قانونشکن بزرگ است. قانون انتخابات، مهمترین مجرای تفویض اختیارات مردم به مسئولان نظام و شاهرگ مردمسالاری دینی است که قوام نظام و ملت ما به آن است. تخطی و عدول از آن معنایی جز سقوط نظام به ورطه آنارشیسم و یا دیکتاتوری نخواهد داشت.
در بعد خارجی، حفظ نظام، در برابر دشمنان ذاتی اسلام و ایران معنا پیدا میکند. هر حرکتی از ما که موجب خوشحالی و ذوقزدگی دشمنان باشد باید ما را به شک بیاندازد. توجه شود که این را نباید با محافظهکاری در برابر تبلیغات دشمن اشتباه گرفت. گاهی ممکن است عکسالعمل دشمن نسبت به حرکات درست ما در قالب تبلیغات و بهانهجویی او نمود پیدا کند و ما را به شک بیاندازد. این مسئلهای طبیعی است و نباید ما را نسبت به وظایف اساسیمان مردد کند. اما تشخیص تبلیغات منفعلانه دشمن از ذوقزدگی و تشویق کاملا راحت است. از آن بدتر زمانی است که حرکات ما دقیقا منطبق بر سیاستهای اعلام شده و قطعی دشمن باشد. برای دشمنان نظام چه چیزی بهتر از نمایش نظام اسلامی به عنوان نظامی استبدادی، قانون شکن، سرکوبگر و ناکارآمد میتواند وجود داشته باشد که حتی عرضه برگزاری یک انتخابات سالم را ندارد؟ از بین بردن مشروعیت نظام اسلامی و بدبین کردن افکار داخلی و خارجی به نظام اسلامی جز برای دشمنان نظام برای چه کسی منفعت دارد؟
بنابراین در برهه حساس کنونی وظیفه مشترک تمام گروهها و جناحها پایبندی به قانون اساسی و تلاش برای حفظ وحدت و امنیت نظام در برابر دشمنان خارجی است. در شرائط کنونی باید به تمامی گروهها و جناحها و سلیقهها یادآوری کرد که " حفظ نظام از اوجب واجبات است."
پایگاهی برای گردهمایی لحظه به لحظه و مجازی فارغ التحصیلان دورهی 12 دبیرستان و راهنمایی احسان