سنت وينسنت و گرنادينس(برگی زرین از کارنامه دولت مهرورز در سیاست خارجی)

«سنت وينسنت و گرنادينس»؛ چنين واژه يي شما را به ياد چه مفهوم يا موضوع يا سوژه يي مي اندازد؟ اگر راهنمايي و گفته شود که «سنت وينسنت و گرنادينس» نام مکاني است، تصور مي کنيد با چه جايي طرف خواهيد شد؟ يک کليسا، يا يک محله، يا منطقه يي از يک کشور يا ...؟ کاش مي شد مسابقه يي با اين مضمون حتي در سطح کارشناسان ارشد وزارت امور خارجه نه فقط کشورمان، که کشورهاي جهان برگزار کرد. نتيجه چنين مسابقه يي، به شکلي قابل حدس، جالب مي شد. جالب از آن جهت که «سنت وينسنت و گرنادينس» نام کشوري است در جهاني که ما در آن زندگي مي کنيم. جزيره يي کوچک در درياي کارائيب که از سال 1979 ميلادي استقلال يافته است. پيدا کردن چنين کشوري در نقشه جغرافيا، حوصله و انگيزه یی نه چندان اندک نياز دارد چرا که بايد ذره بيني به دست گرفت و در غرب اقيانوس اطلس شمالي، حدفاصل شرقي ميان ونزوئلا و کوبا را ميان آب هاي کارائيب کاويد تا موقعيت و موجوديت آن را کشف کرد. کل مساحت اين کشور، حدود 389 کيلومتر مربع است.

در حد اين يادداشت کافي خواهد بود که اضافه شود، پايتخت اين کشور 120 هزار نفري، شهر کينگر تاون است که حدود 17 هزار نفر جمعيت دارد. نوع حکومت کشور مورد اشاره نيز، «فرمانداري کل» (تحت حکومت تشريفاتي انگلستان) است. به سهولت مي توان دريافت که بسياري از شهرهاي کشورمان، جمعيت و گاه مساحتي بيش از کشور يادشده دارند.

غرض از اين مقدمه، تاملي در رفتار سياست خارجي دولت محمود احمدي نژاد است. مي توان حدس زد که در يکي از سفرهاي احمدي نژاد به ونزوئلا، ايشان از فراز يا کنار اين «نقطه کوچک» در ميان آب هاي اقيانوس اطلس و درياي کارائيب، از وجود چنين کشوري مطلع شده است. و اين گونه، روابط ايران و سنت وينسنت و گرنادينس، از سال 1387 آغاز مي شود. ماه پيش بود که رسانه هاي رسمي کشور از ديدار پرويز داوودي معاون اول رئيس جمهور با رالف اوارد گونزالس نخست وزير سنت وينسنت و گرنادينس خبر دادند (8 ارديبهشت). معاون اول احمدي نژاد در ديدارش تصريح کرده بود؛ « ايران براي توسعه روابط دوستانه با کشور سنت وينسنت و گرنادينس اهميت زيادي قائل است.» گونزالس نيز عنوان کرده بود؛ «ما هشتمين کشور در جامعه کارائيب هستيم که با ايران رابطه برقرار کرده ايم و سال گذشته در ماه سپتامبر و در جريان مجمع عمومي سازمان ملل متحد افتخار ملاقات با رئيس جمهور ايران را داشتم که وي از من دعوت به سفر به ايران کرد.» وي افزوده بود؛ «در مذاکرات با مقامات وزارت راه و ترابري، جمهوري اسلامي ايران سخاوتمندانه قبول کرد که در اين پروژه ( احداث فرودگاه) ما را ياري کند که بزرگ ترين پروژه از زمان حضور نيروهاي استعماري در کشورمان است.»

وي همچنين گفته بود؛ «ما به دليل کمبود زمين مسطح پروژه بزرگي را آغاز کرده ايم که براي ساختن آن سه تپه بزرگ را بايد جابه جا کنيم و دو دره را پر و روي يک رودخانه پل بزنيم و خوشبختانه متخصصان و مهندسان ايراني تجربه گسترده يي در اين زمينه دارند.» نخست وزير سنت وينسنت و گرنادينس همچنين از پيشنهاد سخاوتمندانه ديگر ايران براي ارائه بورس به دانشجويان اين کشور براي تحصيل در رشته هاي مهندسي و پزشکي خبر داده بود.

قابل اشاره است که شهريورماه سال گذشته نخست وزير اين جزيره اعلام کرده بود، ايالات متحده نسبت به توسعه روابط اين کشور با ايران معترض است، اما «کينگر تاون» به ادامه روابط خود با تهران ادامه خواهد داد. «آسوشيتدپرس» نيز خبر داده بود قرار است ايران براي ساخت فرودگاه در سنت وينسنت و گرنادينس هفت ميليون دلار به اين کشور کمک کند.

وقتي جيب دولت رانتي، از درآمدهاي نجومي ناشي از ثروت هاي بادآورده و خدادادي (مانند نفت و گاز) آکنده باشد، قابل پيش بيني است که با ذره بيني در دست، مناسبات با کشورهايي که اينجا و آنجاي جهان، پراکنده اند، محقق شود و رو به فزوني گيرد. کسي هم نخواهد بود که حاصل اين همه آمد و شد و هزينه هاي استقبال و ميزباني، يا سفر هيات هاي عاليرتبه را به دورافتاده ترين و گم گشته ترين نقاط کره خاکي، نقد کند، يا توضيح و پاسخي در خور گيرد.

اينکه چنين مناسباتي در کجاي کادر «منافع ملي» ايران و ايرانيان قابل دسته بندي و تعريف است، يا راهبرد دولت احمدي نژاد از بازتوليد جهاني خود، آن هم در اقيانوس و در جزايري کوچک و دورافتاده، چيست، پرسش هايي است که نمي توان به آنها پاسخي روشن داد. مگر آنکه سياستگذاران سياست خارجي کشور، استدلالي درخور داشته باشند، يا چون اغلب موارد، توجيهي در جيب و جوابيه يي آماده براي مطبوعات منتقد.

بد نيست در اين روزهاي تبليغات براي انتخابات آتي، احمدي نژاد چنين سياست هايي را در بوته «هزينه- فايده» نهد و براي افکار عمومي، اهميت و ضرورت آنها را توضيح دهد. آقاي رئيس جمهور البته با اعتماد به نفسي که در اين چهار سال از خود نشان داده است، نقدي را بر سياست ها و تصميم هاي خود برنمي تابد. هيچ چيز آسان تر از دست يازيدن به توجيه، از موضع بالا، و ريشخند و تحقير منتقدان نيست. آن روستانشين درگير هزار و يک مشکل، يا فلان کارگر و جوان جوياي کار در شهرستان را هم مي توان با «سفري» يا يکي دو چک پول اهدايي، براي «زماني» راضي و آرام نگه داشت و کسي نخواهد پرسيد که با کمک هاي اهدايي به امثال «سنت وينسنت و گرنادينس» چند کارگاه را مي شد راه اندازي و تجهيز کرد و دست چند بيکار و خانواده محتاج ايراني را گرفت، يا...

باورکردني نيست که در اين وضع و روزگار، باز هم بخش هايي از جامعه، در قبال انتخابات و سرنوشت و منافع و منابع کشور (و خويش)، انفعال پيشه کنند و با بي تفاوتي نسبت به اهميت انتخابات، زمام امور و رشته کار را در اختيار کساني قرار دهند که خود را فاعل مطلق و فعال مايشاء نسبت به سرمايه هاي ملي و دارايي هاي ايرانيان بدانند؛ کساني که معتقدند؛ «توسعه روابط با کشور سنت وينسنت و گرنادينس بسيار مهم است.»

انصافا جایه قشنگی نیست؟

The Refrigerator Test

سلام

در ادامه مطلب 4 سوال آمده است. باید به این سوالات بدون هیچ گونه پیچیدگی پاسخ دهید.

شرکت اندرسون اعلام کرده است که 90% افراد با تحصیلات بالا که این سوالات از آنها پرسیده شده نتوانسته اند به آنها پاسخ صحیح بدهند اما بیشتر کودکان پیش دبستانی به این سوالات درست جواب داده اند!

بد نیست شما هم امتحان کنید!

التماس دعا

ادامه نوشته

منطقه ای با نام آزاد !

نمی دونم اهل برنامه های انتخاباتی هستید یا نه ؟! یا بهتر بگم تو جو سیاسی حاکم بر ایام غوطه ور شدید یا نه ؟!

اگه هر شب ساعت ۱۱ تلویزیون رو روشن کنید و دوری بزنید ، برنامه ای میبینید که اسمشو گذاشتن "منطقه آزاد" !!!! جایی که دانشجویان قرار است نظر خود را در مورد رییس جمهور آینده ، انتخابات و . . . آزادانه بیان کنند !! ولی خیلی جالبه که تو همه برنامه ها تعدادی میان و میگن : من میدونم حرفم پخش نمیشه !
بعد میبینی طرف میاد میگه : حرف من اینه : ... ، یکهو حرف یکی دیگرو نشون میده !!!!!!
خیلی جالبه که تریبون آزاد هم امروزه شده یک برنامه که  آزادانه حرفایی رو که میخواد پخش میکنه !!

چرا باید اینجوری فضای آزاد رو آلوده کرد ؟ چرا باید دانشجوها به جای اعتماد به رسانه ملی به اون بی اعتماد بشن و اون رو یک رسانه میلی بدونن ؟! مگه نباید اون چیزی که مردم می خوان پخش کنن ؟ یا حداقل تو تریبون های آزاد ، سانسور رو کم کنن !! چرا باید از ۳ ساعت تریبون ، فقط یک ربع برنامه نشون داده بشه ؟!!!

بعد از ۲ هفته پخش این برنامه ، این برنامه به دانشگاه ما ، یعنی علم و صنعت رسید ! از اونجا که میدونستن برنامه خوب پیش میره ، از روز قبل اعلام کردند که فردا میریم علم و صنعت !

روز دوشنبه بود که ساعت ۱۱ اومدن علم و صنعت ! ولی ای کاش نمیومدن !!!!!!!!!!!!

یه عده از دانشجوها ریختن سرشون و ...... برو بیرون ..... جیره خور دولت .....علم و صنعت تریبون شما نیست...... کیهان تصویری نمی خواهیم.... نصرمن الله و فتح القریب، مرگ بر این دولت مردم فریب .....

خلاصه بلبشویی بود !! خبرنگارهارو که زدن و انداختن بیرون ..... تریبون هم زیره پا له کردند !

بعد هم یه درگیریه لفظی (و کمی فیزیکی) بین بسیج و افرادی که اگه انجمن اسلامی باز بود عضو اونجا می بودند !!

خلاصه که دانشجوها تاب نیاوردن که بخوان باز هم بیان تو یه دانشگاهه دیگه و از حرفای بچه ها اونی رو به مردم بگن که خودشون میبینن خوبه !!
باز خورد این خبر تو خبرنامه امیر کبیر  و سایت youtube هست ! بد نیست یه سری بزنید ! واقعیت شاید برای یه سری تلخ باشه ! شاید تلخ باشه که ببینند فضای دانشگاهی که تاحالا موافق بوده ، به این شدت داره مخالفت خودش رو ابراز میکنه !!

البته کارهای زشتی هم دانشجو های معترض کردند که نباید نادیده گرفت !

پنجمین جلسه دوره!

بسم الله

پنجمین جلسه دوره، جمعه اين هفته (۱/۳/۱۳۸۸) از ساعت ۱۷ در منزل آقای صبوری برگزار می‌گردد.

زمان‌بندی جلسه:

17 تا 17:30 :

شروع جلسه و گفتگوهای ابتدایی دوستان

17:30 تا 17:45:

زیارت آل‌یس

18:15 تا 19:

گفتگوی دوستانه و درون‌دوره‌ای درباره‌ی
تحلیل فضای انتخاباتی کشور

19:30 تا 20:15:

نشست صمیمانه با جناب آقای صاحب‌فصول
پیرامون بحث غیرت ملی

20:30:

نماز مغرب و عشاء

20:45:

شام و ختم جلسه

:: زمان‌های ذکر نشده که مابین اوقات فوق قرار می‌گیرند، زمان آزاد جلسه است!

آیت الله بهجت در گذشت

درگذشت حضرت آیت الله بهجت را به محضر ولی عصر ارواحنا فداه و همه شیعیان جهان تسلیت عرض میکنم.

حضرت آيت الله العظمي بهجت ساعت 15 و ده دقيقه امروز يکشنبه  به علت ايست قلبي به بيمارستان حضرت ولي عصر قم منتقل شد که متاسفانه تلاش پزشکان براي احياي ايشان موثر واقع نشد.

آيت‌الله العظمي محمد تقي بهجت فومني در اواخر سال 1334 ه.ق. در خانواده‌اي ديندار و تقوا پيشه، در شهر مذهبي فومن واقع در استان گيلان، متولد شده بود.

تحصيلات ابتدايى حوزه را در مكتب خانه فومن به پايان رساند و پس از تحصيلات ادبيات عرب در سال 1348 ه ق هنگامى كه تقريبا 14 سال از عمر شريفش مى ‏گذشت، براى تكميل دروس حوزوى عازم (عراق) شد و حدود 4 سال دركربلا معلى اقامت نمود و علاوه بر تحصيل علوم رسمى از محضر استادان بزرگ آن سامان، از جمله مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم خويى (غير از آيت الله العظمى خويى معروف) بهره برد و در سال 1352 ه ق براى ارائه تحصيل به «نجف اشرف» رهسپار گرديد و سطح عالى علوم و حوزه را در محضر آيات عظام از جمله حاج شيخ مرتضى طالقانى (ره) به پايان رساند و پس از درك محضر آيات عظام: حاج آقاى ضياء عراقى و ميرزاى نائيينى (رحمة‏الله) در حوزه درسى آيت الله حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى وارد شد.
افزون بر اين ايشان از محضر آيات عظام حاج سيد ابوالحسن اصفهانى و حاج شيخ محمد كاظم شيرازى (رحمة‏الله) صاحب حاشيه بر مكاسب - و در حوزه علوم عقلى، كتاب (الاشارات والتنبيهات) و (اسفار) رانزد آيت الله سيد حسين بادكوبه‏اى (ره) فراگرفت و در زمان تلمذ به تدريس سطوح عالى پرداخت و در تاليف كتاب (سفينة‏البحار) با محدث كبير حاج شيخ عباس قمى (ره) همكارى نمود و در زمينه تهذيب نفس در زادگاهش (فومن) از كودكى محضر عالم بزرگوار (سعيدى) و دركربلا از برخى علماى ديگر بهره برد، تااينكه در نجف اشرف در سن 17 - 18 سالگى با آيت حق علامه قاضى (ره) آشنا شد و گمشده خويش را در وجود ايشان يافت و در سلك شاگردان اخلاقى - عرفانى ايشان درآمد و سرانجام در سال 1364 ه.ش. موافق با 1324 ه.ش. قلبى صيقل يافته از معنويت و سينه ‏اى مالامال ازعشق به حضرت حق و با كوله بارى از علم و كمال به سرزمين خويش هجرت نمود و در زادگاهش تشكيل خانواده داد و در حالى كه آماده بازگشت به نجف اشرف بود هنگام عبور موقت در قم در زمانى كه هنوز چندين ماه از مهاجرت آيت الله بروجردى (ره) به قم نگذشته بود موقتا مقيم شد و خبر رحلت اساتيد بزرگ حوزه علميه نجف را يكى پس از ديگرى مى‏شنود و درشهر مقدس قم رحلت اقامت مى‏افكند .
در قم از محضر آيات عظام: حجة‏الاسلام والمسلمين كوه كمره‏اى و آيت الله العظمى بروجردى به هم رسانيده و انگشت نما مى گردد. معظم پس از ورود به قم به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت و به ترتيب شاگردانى بسيار قيمت گماشت و هنوز نيز تدريس درس خارج ايشان ادامه دارد.
محل تدريس درس خارج ايشان ابتدا در حجرات مدارس و بعد در منزل شخصى خود و  در مسجد فاطميه واقع در گذرخان تشكيل مى گردید و محل اقامه نماز جماعت و مراجعات عمومى ايشان نيز همين مسجد بود.
تاليفات معظم ، عبارتند از :
يك دوره كامل اصول ، حاشيه بر مكاسب شيخ انصارى (ره) و تكميل آن تا آخر مباحث مربوط به مكاسب و متاجر، دوره كامل طهارت ، دوره كامل كتاب صلاة ، دوره كامل كتاب زكات ، دوره كامل كتاب خمس و حج ، حاشيه بر كتاب ذخيرة العباد مرحوم شيخ محمد حسين غروى ، چندين مجله تقريبا يك دوره فقه فارسى، حاشيه بر مناسك شيخ انصارى (ره) و...

رکسانا صابری(!)

آزادی رکسانا صابری دختر دو رگه ای که تا مرز اعدام رفت و بعد به 8 سال زندان محکوم ! و سپس آزاد شد !! حکایت جالبی داشت.خبرنگاری که دستگیری او جنجالی برپاکرد که ما هیچوقت در این سی سال یاد نگرفتیم از این حربه برای دفاع از ایرانیان در بند در سراسر عالم استفاده کنیم.نه تنها بلد نیستیم که برای رها کردن هموطنان دربندمان در سراسر جهان جنجال کنیم وقتی آنها هم جنجال می کنند حتّی بلد نیستیم از فرصت بدست آمده برای لااقل معامله استفاده کنیم.همان کاری که سید حسن نصرالله به احسن وجه برای آزادی یاران دربندش آنهم از دست اسراییل انجام داد و دو تابوت تحویل داد و 15 رزمنده زنده تحویل گرفت ! تازه ما که بنا به قوانین خودمان جاسوس تحویل دادیم آنهم زنده ! تازه چه زنده ای ؟! از همه ما که بیرون از زندانم بودیم سرحال تر بود .این فاجعه است.دیپلمات های ما در عراق دست آمریکاییها هستند در سارییل دست اسراییلی ها هستند .تازه دیپلمات هم بوده اند یعنی مصونیت دارند و جاسوس هم نبوده اند ولی نه بلدیم جیغ بزنیم نه معامله کنیم.لذا هموطنان عزیز ما در زندان می مانند و خانواده آنها چشم براه تا کی آمریکاییها و اسراییلیها میلشان بکشد یا آنها را بکشند یا آزاد کنند !! ولی باید به رکسانا خیرمقدم بگوییم...........بگذریم

چه کسی رییس جمهور میشود؟

راستش را بخواهید اولین انتخاباتی است که نخبگان هم در تشخیص درمانده اند.عدم اعلام نظر جامعه روحانیت یا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که معمولا در جریان انتخابات گذشته همیشه پیشتاز و پیشقراول معرفی اصلح البته از نظر خودشان بودند می بینید که هنوز سکوت پیشه کرده اند و قادر به اعلام نظر و تجمیع بر یک کاندید خاص نیستند.واقعیت هم این است که در این دوره پیچیدگی های زیادی وجود دارد که ذهن فرهیختگان را به خود معطوف و مشغول کرده است.میرحسین موسوی عطر دفاع مقدس را با خود دارد یا لااقل زنده کننده  خاطرات آن دوران باشکوه و البته دشوار است و از این حیث مقبولیت نسبی در بین اصولگرایان و یادگارن دفاع مقدس دارد و از دیگر سوی هم بدلیل دیدگاه های سیاسی خود مورد وثوق و حمایت اغلب اصلاح طلبان است ولی نگرانی هایی که در مورد او وجود دارد مربوط به خودش نیست که مجموعا آدم سلیم النفسی است بلکه به اطرافیان او و سابقه سیاسی آنها در ذهن مردم برمیگردد که غالبا با تنش و استرس و تلاطم در جامعه همراه بوده اند...شیخ مهدی کروبی هم که در کنار صراحت لهجه و صداقت مثال زدنی اش  بنظر نمی رسد که از توانایی بالایی در اداره مدبرانه کشور برخوردار باشد ضمن اینکه سن و سال او هم اجازه فعالیت در عرصه ای چنین را اقتضاء نمی کند.محسن رضایی مرد پرافتخار دوران درخشان دفاع مقدس که بچه های رده بالای جنگ همه او را به آقا محسن می شناسند ضمن داشتن تحصیلات مرتبط در زمینه اقتصاد و اشراف به مسایل اساسی نظام چندان محبوبیتی در بین مردم ندارد و تبلیغات غلیظی که در دوران اصلاحات در مورد نظامیان برانگیخته شد نظر مردم را به دخالت این قشر در سیاست تحت تاثیر قرار داده است لذا احتمال آوردن رای بالا از سوی ایشان کمی تا قسمتی بعید بنظر میرسد ولی  انسان برنامه ریز و دلسوزی بنظر می رسد(الله اعلم). محمود احمدی نژاد ریاست جمهور فعلی چند پشتوانه با خود بهمراه دارد اول عملکرد فعال او در عرصه های مختلف است که اگرچه با پرتی های زیادی همراه بوده ولی از او در نظر مردم رییس جمهوری فعال ساخته است.دوم حمایت بدنه سپاه و بسیج و سوم سفرهای استانی و سرکشی به مناطق دورافتاده که تقریبا در سی سال انقلاب بی نظیر بوده است و تا تذکر شورای نگهبان هم استمرار داشت ! و آخرین نکته ساده زیستی و نیز شجاعت او در برخورد با دشمن در کنارامتیازهای مالی بسیاری است که بخشی از آنها از سوی او عملی شده و بعضی بسرعت ( و تا قبل از شروع انتخابات ) دارد عملی میشود !!! نکته ای که نباید از نظر پنهان داشت این است که مردم ایران غیرقابل پیشبینی ترین مردم روی زمینند و حداقل در ایران برای پیشبینی آینده باید تا آینده صبر کرد!

انتخاب10

اصلاح طلبان یا اصولگرایان...

                                 باور کنید مسئله این نیست!...

مقوله "اصلاح" همواره مورد توجه انبیای الهی و امامان معصوم بوده است،رسالت پیامبران-به عنوان مصلحان الهی- ارایه تفکر اصلاحی و هدایت جامعه در مسیر اصلاح بوده است. قرآن کریم به نقل از حضرت شعیب علیه السلام میفرماید:

"اِن اُریدُ اِلا اِلاصلاح ما استَطَعتُ و ما توفیقی اِلا بالله"(هود88) 

"جز اصلاح هدفی ندارم تا آنجا که در توانم هست.وتوفیق من تنها به خداست"

 در قرآن کریم واژه های صلاح،اصلاح،مصلح و... بسیار به کار رفته است و انسانهایی که در اندیشه صلاح و اصلاح جامعه هستند فراوان ستایش شده است.

"وما کان ربّک لِیهلک القُری و اَهلها مُصلِحون"(هود117)
"خدا هیچ قومی را در صورتی که مصلح باشند هلاکت نکند"

قیام امام حسین(علیه السلام)و ایثار جان و مال برای اصلاح امّت(انّما خرجتُ لطلب الاصلاح فی امّت جدّی) نشان از اهمّیّت اصلاح گری در سیره اولیای خدا دارد.ولی اصلاح طلبی همواره مدعیان دروغینی نیز داشته است:

 "و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انّما نحن مصلحون. الا انّهم هم المفسدون ولکن لاتشعرون"(اعراف170)

 "و هنگامی که به آنان گفته میشود در زمین فساد نکنید میگویند ما تنها صلاح گریم. آگاه باشید!اینها همان مفسدان هستند ولی نمیفهمند".....

در واقع مسئله مهم این است که کسانی که تحت عنوان اصلاح طلب قد علم میکنند،در کدام دسته قرار میگیرند؟ آیا در زمره مصلحانی هستند که خداوند به واسطه ی اصلاح گری آنها، هلاکت را از قومشان دور میکند یا در زمره آنان که خداوند صراحتاً مفسد خطابشان میکند؟ و مرز این دو گروه چیزی جز پایبندی به اصول و حرکت در چارچوب ارزش ها نیست.آنجا که به بهانه ی اصلاح، مرزهای اخلاقی و اعتقادی در هم شکسته شود، به کار بردن لفظ "اصلاح"دروغی بیش نیست....ا
از این منظر، اصلاح و اصلاح گری که در متن و جوهره دین قرار دارد، با رفریسم غربی (رفریسم در ترجمه فارسی به اصلاحات تعبیر شده است )، تفاوت ماهوی دارد. رفریسم غربییا همان اصلاحات آمریکایی ،
نرم افزاری سیاسی، امنیتی و تبلیغاتی به شمار می آید که شرایط لازم برای مداخله و انتصاب دولتهای مورد نظر و ایجاد سلطه نوین را فراهم می آورد. ازین منظر،رفریسم غربی نرم افزار براندازی نوین است
و دکترین این شیوه در واقع تغییر شکل و نابودی یک دولت از درون خود آن و در نتیجه ایجاد سلطه نوین را تشکیل میدهد.

به راستی کسانی که در دوم خرداد 76 به قدرت رسیدند وشعار"اصلاح" سر دادند، در کدام دسته میگنجند؟ قضاوت به عهده شماست....
ان شاء الله اگر مجالی بود در ادامه به موضوعات کتاب "موج سوم دموکراسی" هانتنگتون که رفریسم غربی را مرحله به مرحله طراحی و توصیه کرده خواه(ی)م پرداخت!
                                                            والعاقبة للمتقین!

دستور رهبري براي پخش اذان اهل سنت ازسيماي کردستان درنگاه کارشناسان

رهبر معظم انقلاب ظهر روز چهارشنبه و در اولين روز از سفر خود به کردستان، سيماي مرکز سنندج را موظف کردند تا از اين پس اذان را بر اساس فقه جعفري و فقه شافعي به صورت جداگانه پخش کند. اين اقدام با استقبال وسيع مردم و روحانيون کردستان مواجه شد.
کارشناسان در گفت وگوهايي با خبرنگار خبرگزاري ايرنا، ابعاد اين موضوع را مورد بررسي قرار داده‌اند.

**صديقي: تصميم رهبر معظم انقلاب، سلاح دنياي استکبار را زنگ زده کرد
حجت الاسلام‌والمسلمين کاظم صديقي با اشاره به دستور مقام معظم رهبري درباره پخش اذان از سيماي مرکز کردستان خاطرنشان کرد: با اين تصميم، سلاح دنياي خطرناک استکبار که حربه‌اش ايجاد اختلاف بين تشيع و تسنن است، زنگ زده شد.
وي در گفت‌وگو با خبرگزاري ايرنا، با تاکيد بر اينکه قرآن وجه مشترکي بين مسلمانان شيعه و سني است گفت: قرآن مي‌فرمايد‌ «واعتصموا بحبل اللّه جمعيا و لاتفرقوا» و دستور اکيد مي‌دهد به تمامي مسلمانان که همه باهم به حبل الله چنگ زنند.
استاد صديقي افزود: اين حبل الله در جمهوري اسلامي ايران همان وحدت و رهبري است و مي‌بينيم که رهبري داريم که تمام اقوام کشور زير پرچم اين رهبري در جبهه حضور پيدا مي‌کنند و راي مي‌دهند و در تمام صحنه‌ها حاضر هستند.
وي ادامه داد: اتحاد تشيع و تسنن در نظام جمهوري اسلامي به حدي است که وقتي رهبر معظم انقلاب در کردستان حضور پيدا مي‌کنند براداران اهل تسنن، در مقايسه با ساير اقوام کشور، ذره اي از ابراز محبت و اشتياق کم نمي‌گذارند و حماسه حضور را به دنيا اعلام مي‌کنند.
ادامه نوشته

به facebook بیایید.


کمی در مورد فیس‌بوک:
فیس بوک زندگی است! از کارهای یک شبکه اجتماعی تا کار روی پروژه‌های اینترنتی و … در آن امکان‌پذیر است.
شما در فیس‌بوک دارای یک صفحه شخصی هستید. می‌توانید گروه تاسیس کنید و یا در گروه‌های دیگر عضو شوید. می‌توانید برای خودتان آلبوم عکس بسازید آن هم بدون هیچ محدودیتی!
می‌توانید دوستانتان را انتخاب کنید و به لیست دوستانتان اضافه کنید.
می‌توانید برای یک هنرمند یا یک وبسایت و یا وبلاگ خودتان و شاید هم برای کالایی که تولید می‌کنید صفحه مجزا طراحی کنید تا دیگران و یا بهتر است بگوییم طرفداران (خریداران) هم در آن صفحات ثبت شوند و پیشنهاد و انتقاد و
و بسیاری امور دیگر که کمابیش در سایت‌های دیگر هم دیده می‌شود.
وجه تمایز فیس بوک با دیگر سایت‌ها در اپلیکیشن‌هایی است که شما می‌توانید از آنها استفاده نمایید. یعنی برنامه‌های کوچکی که توسط دیگران ساخته شده و شما می‌توانید آنها را روی صفحه خود نصب کنید و یا آنها را از صفحه خود پاک و یا مدیریت کنید.
این یعنی چه؟ یعنی ارتباطی بین فیس‌بوک شما و هرآنچه شما نیاز دارید. برای مثال اپلیکیشنی برای نمایش مطالب وبلاگ شما در صفحه‌تان و یا نمایش هرآنچه به نظرتان می‌آید. اپلیکیشنی برای لیست کردن آخرین موزیک‌هایی که گوش داده‌اید و یا در حال گوش دادن هستید. اپلیکیشن‌های بازی، آرایش، ارتباط با هاست شما برای نمایش فایل‌های مورد نظر و یا چه بهتر که از طریق فیس‌بوک فایل‌ها را آپلود کنید.
و از تاثیرگذارترین اپلیکیشن‌ها، اپلیکیشن‌های کمک‌های مردمی به منظورهای بشردوستانه است.
خلاصه اینکه شما می‌توانید از فیس بوک (Facebook) مانند کامپیوتر شخصی خودتان استفاده کنید. برنامه‌هایی روی آن نصب کنید و یا آنها را از روی سیستم خودتان پاک کنید. عکس‌ها را ویرایش کنید، موزیک گوش دهید و ویدئو ببینید؛ فایل ارسال کنید؛ بازی کنید؛ کمک کنید؛ در گروه‌ها عضو شوید؛ از اشتراکات دیگران استفاده کنید؛ دوست جدید پیدا کنید؛ از گروه‌های بشردوستانه حمایت کنید؛ حمایت مالی از گروهی انجام دهید؛ فال بگیرید؛ قرآن بخوانید؛ برنامه اذان درست کنید؛ ایده‌هایتان را روی اینترنت بیاورید

با توجه به امکانات و محیط دوستانه ی این سایت گروهی با عنوان "دوره 12 احسان" در این سایت راه اندازی شده که امیدوارم جو مفرحی که در سایت وجود نداره اونجا با کمک دوستان به وجود بیاد.