یک توصیه پزشکی

سلام

چند روز پیش یکی برام یک مطلب پزشکی راجع به دستشویی! فرستاد، برام خیلی جالب بود، گفتم بذارم دوستان هم استفاده کنند.

پیشاپیش از اینکه  از برخی کلمات نه چندان زیبا در این مطلب استفاده شده، از همگی عذرخواهی میکنم.

منبع:جناب آقای دانوش آذرگین
دانشجوی طب سنتی،هند

التماس دعا

ادامه نوشته

فاطمیه

ایستاده بود پشت همین در ، تکیه داده بود به همین دیوار و در را روی پیامبر باز کرده بود که هر غروب می آمد که بگوید " شادی دلم " ، " پاره تنم "

ایستاده بود پشت همین در ، تکیه داده بود به همین دیوارو تنها گلیم زیر پایش را بخشیده بود .

ایستاده بود پشت همین در ، تکیه داده بود به همین دیوارو گردنبند یادگاری را کف دستهایش دراز کرده بود سمت فقیری که از این همه سخاوت گریه کرده بود .

ایستاده بود پشت همین در ، تکیه داده بود به همین دیوار و به صورت شرمنده ی زنی که برای بار دهم سوالی را می پرسید لبخند زده بود .

ایستاده بود پشت همین در ، تکیه داده بود به همین دیوارو در را برای مردش باز کرده بود که باز با دست خالی از راه می رسید و نگفته بود که چند روز است غذایش را به بچه ها داده و خود نخورده است .

ایستاده بود پشت همین در ، تکیه داده بود به همین دیوارو در را روی چشمهای خیس علی باز کرده بود ، روی مردی که جانش و برادرش را از دست داده بود .

ایستاده بود پشت همین در ، تکیه داده بود به همین دیوارو شنیده بود همسایه ها بلند ، طوری که بشنود ، می گویند : علی او را ببر جایی دور از شهر ، گریه هایش نمی گذارد بخوابیم .

ایستاده بود پشت همین در ، تکیه داده بود به همین دیوارو به بلال که ساکت و محزون آن پشت  ایستاده بود ، گفت : "دوباره اذان بگو ، من دلتنگم ."

ایستاده بود پشت همین در ، تکیه داده بود به همین دیوارو در را روی علی باز کرده بود که می آمد تا برای سالهای طولانی خانه نشین باشد .

ایستاده بود پشت همین در ، تکیه داده بود به همین دیوارو گفته بود " نمی گذارم ببریدش ".

ایستاده بود درست پشت همین در، تکیه داده بود درست بر همین دیوار که ...

برگرفته از کتاب " خدا خانه دارد " فاطمه شهیدی .

برادران عزیزم، اگه رفتین نمایشگاه، یک نسخه از این کتاب رو حتما بخرید، ضرر نمیکنید.

السلام عليك ايتها الصديقه الشهيده ايام سوگواري بانوي دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) بر شيعيان جهان تسليت باد.

آيا سينما مي تواند مظهر تجليات ديني باشد


این مقاله یکی از بهترین مطالبیه که امسال خواندم و مرتبط با بحث این دوست بنیادگراست.

پرداختن به تعابيري از قبيل «سينماي ديني» و «سينماي معنوي» و ساختن ترکيباتي مثل «سينماي معناگرا» و «سينما در جست و جوي حقيقت» نزد ما دلايل و سوابقي دارد به کلي متفاوت با جريان عمومي سينما در جهان. گمان مي کنم ابتدا بايد اين تفاوت مشخص شود و مورد تاکيد قرار گيرد تا بدانيم تلقي ما از اين تعابير چيست و چرا به آنها مي پردازيم و تا چه اندازه ممکن است بتوان بين دغدغه هاي خاص ما با مباحث طرح شده در تاريخ نظريه پردازي سينما به نقطه اشتراکي دست يافت.

ادامه نوشته

برگزاری جلسه شورا

بسم الله

فردا عصر، سومين جلسه‌ی شورای دوره۱۲ در سال ۱۳۸۸، برگزار می‌شود.
در اين جلسه به موضوعاتی چون برنامه‌ريزی های جلسات دوره آتی، جلسات اعتقادی و ... پرداخته خواهد شد.
دوستانی که تمایل به تعامل با شورا را دارند، می توانند در جلسه‌ی فوق حضور یابند. این دوستان برای اطلاع از زمان و مکان جلسه، با پست الکترونیک دوره یا آقای طاها تهرانی‌فر تماس حاصل نمايند!

موفق باشید!

انا لله و انا الیه راجعون

با سلام

متاسفانه با خبر از دو حادثه ناگوار شدیم و بهتر دانستیم تا به دوستان اطلاع دهیم تا همگی در غم صاحبان این دو واقعه شریک باشیم .

در ابتدا فوت پدربزرگ آقای اسفاری در هفته گذشته . (مراسم هفتم آن مرحوم امروز  سه شنبه ساعت ۱۵ تا ۱۷، مسجد مبارک آباد)
و خبر دیگر هم فوت همسر جناب آقای مهدی بابایی (معلم قرآن دبیرستان) در حادثه بمب گذاری کاظمین.

از طرف تمامی دوستان دوره ۱۲ به هر دوی این بزرگواران و خانواده ایشان تسلیت عرض کرده ، انشالله که خداوند به این دو خانواده صبر عطی فرماید .

به نظر شما . . . ؟

به نظر شما اگه ما ایران به دنیا نمی ومدیم چی می شد ؟

به نظر شما اگه ما احسان نمی رفتیم چی می شد ؟

به نظر شما اگه ما این دانشگاهی که میریم نمی رفتیم چی می شد ؟

به نظر شما . . . ؟

(بعضی وقتا فضای سایت عوض بشه خوبه !)

چی می شد ؟

غیبت؛ دلایلش، عقوبتش و راه درمانش

این مبحث با روایتی از امام صادق علیه السلام شروع می شود: امام به نقل از رسول خدا(ص) فرمودند:" غیبت در دین مرد مسلمان سریع تر از مرض اكله در درونش اثر می گذارد و رسول خدا(ص) فرمود:نشستن در مسجد در انتظار خواندن نماز عبادت به حساب می آید، تا زمانی كه از او چیزی سر نزند. از آن حضرت سوال شد چه چیز از او سر نزند؟ حضرت فرمود: غیبت از او سر نزند." ...

ادامه را حتما بخوانید که خواندنیست

ادامه نوشته

عكس

سه تا عكس براي پر كردن سايت!از اصفهان.سمنان و يزد.

سری دوم عکس(شمال)

سلام به همگی...

سری دوم عکس ها رو گذاشتم.اینبار عکسایی رو که تو شمال گرفته بودم گذاشتم.البته چون خانوادگی رفته بودیم اکثر عکسا خوانوادگیه برای همین تعداد عکسا یه کم کمه.در ضمن به در خواست بعضی دوستان عکس ها رو Resize کردم.

امیدوارم خوشتون بیاد.

عکس ها رو تو ادامه مطلب ببینید...

ادامه نوشته

بهشت یا وعده ی بهشت (2)

همیشه در پی این بودم که حقیقت این واقعه را فارغ از جهت گیری های مختلفی که وجود دارد ، ببینم. نه پذیرفتن اینکه تمام آنان هدف الهی دارند منطقی بود ،و نه آنکه تمامی آنان برده های گروهک های سیاسی باشند قابل باور است . در این فیلم انگیزه ها را میتوان خیلی عریان مشاهده کرد.پس از مدت زیادی بود که فیلمی جانب دارانه نمی دیدم.سازنده در مرز باریکی حرکت می کند که افتادن به هر سو جهت خاصی را به مخاطب القا میکند.

سه شخصیت محوری در فیلم موجود است. لحظه ای که متوجه می شویم سعید و خالد برای عملیات شهادت طلبانه نام نویسی کرده اند،تعجب وجودمان را فرا میگیرد.بر خلاف تمام شنیده های قبلی با تصویری مواجه میشویم که ساده و بی آلایش ،جوانانی را نمایش میدهد که به دور از هرگونه فرآیند مغزشویی آماده می شوند تا فردا در تل آویو هم بکشند و هم کشته بشوند .

سعید در توضیح اینکه چرا این عملیات را انجام می دهد،می گوید که زندگی در این شرایط شرفی ندارد.ترجیح می دهد بمیرد تا اینکه در حقارت و بدون آزادی زندگی کند.او در دیالوگی کلیدی می گوید :" آنها ما را میکشند و در دنیا مظلوم شناخته می شوند.مگر می شود که هم ظالم بود و هم مظلوم؟ پس من هم چاره ای ندارم جز این که هم  قاتل باشم و هم مقتول ."

در مقابل خالد است. خالد که در ابتدا آتشی تند تر از سعید برای انجام عملیات دارد ، به محض اینکه در برابر دلایل نسبتا منطقی سها قرا میگیرد ،سست انگیزه بودنش عیان می شود. سها می گوید ما نباید کسی را بکشیم که در این صورت با اسرائیل تفاوتی نخواهیم داشت .چه سودی از سیر مداوم کشتن و کشته شدن حاصل خواهد شد ؟ ما باید جنگ را به جنگی اخلاقی تبدیل کنیم گرچه اسرائیل اخلاقی نجنگد .البته خالد با سها بحث هایی هم می کند که در این  دیالوگ  به زیبایی بیان میشود ؛" سها: بهشتی وجود نداره .بهشت فقط در ذهن توئه. خالد : ترجیح میدم در بهشت ذهنی خودم زندگی کنم تا توی این جهنم ." ولی به هر حال دیدن زرق و برق های شهر تل آویو کافی است تا او از کار دست بکشد.

در نهایت این انگیزه قوی سعید است که پیروز میشود تا بلأخره کاری را که باید ، به پایان ببرد.اما در اتوبوسی که سرنشینانش فقط افراد نظامی هستند و نه زنان و کودکان .

برداشت های مختلفی از فیلم شده است . ولی به عقیده من فیلم چیزی جز بیان بدون جانبداری حقیقت نیست . قضاوت کاملا بر عهده بیننده است و هیچ چیز به او دیکته نمی شود  که  اینان شهادت طلبند یا تروریست  .